هر که را جامه زعشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد
جسم خاک از عشق برافلاک شد کوه در رقص امد و چالاک شد
**********************
درعشق تو نه سیم و نه زر میباید اینجا لب خشک و چشم تر میباید
با این شب و روز کام دل نتوان یافت روز دگر و شب دگر میباید
*************************
گفتم دل و دین سرو کارت کردم هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی آن من بودم که بی قرارت کردم
************************
عجب راز و نیازی داری ای عشق عجب سوز و گدازی داری ای عشق
بود روزت سیه چون موی معشوق چه شبها ی درازی داری ای عشق
**********************
تانیست نگردی هستت ندهند وین مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن تا ندهی سررشته عشق را به دستت ندهند
************************
عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق زعلتها جداست عشق اضطراب اسرار خداست
***********************
از شبنم عشق خاک ادم گل شد صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
چون نشتر عشق در رگ روح زدند یک قطره خون چکیدو نامش دل شد
***************************
دل جز ره عشق تو نپوید هر گز جز محبت و درد تو نجوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد تا مهر کسی در ان نروید هرگز
**********************