من می خواستم ادامه ی بحث دکارت رو داشته باشم ولی پشیمون شدم گفتم اینو بنویسم.
هر وقت من اومدم تو این وبلاگ جز بحث های غیر جدی چیزی ندیدم و نظرت نامعقولی رو خوندم. این پست رو برای این گذاشتم که بگم بیاید یکم فضای وبلاگ رو جدی تر و واقع بیننانه تر کنیم و به کمک هم درباره ی موضوعات مهمتری بحث کنیم تا اطلاعات همدیگر رو افزایش بدیم. البته می دونم باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره بوم خس!!! ولی شما همتون مثل باغید ولی چیزی که منو متعجب می کنه از عمد دنبال بوم و خس می گردید و پی جوی باران نیستید. من می خوام بگم ادمی که می خواد تو این جهان زندگی کنه یه مدتی رو باید یه مبانی فکری داشته باشه حالا می خواد مبانی فکریش درست باشه یا غلط. . شریعتی تو کتاب کویر حرف قشنگی می زنه در مورد کسانی که بدون مبانی فکری اند می گه که : فرق مومن با کافر ( البته منظور بدون فکر است) چیه؟ کافر به دنبال لذت در این دنیا ست و مومن هم به دنبال لذت در اون دنیا! ایا من حق ندارم بگم که هدف مومن و کافر یکیه و فقط مسیرشون با هم فرق می کنه؟ . از این حرفها منظورم اینه که به جای اینکه روی موضوع های حاشیه ای با هم بحث کنیم وبلاگ رو به یک وبلاگ فرهنگی اجتماعی علمی سیاسی تبدیل کنیم. فکر کنم اینطوری هم جالب تر باشه هم بهتر.
روی این فکر کنید و بگید ایا یه وبلاگ با مطالب علمی فرهنگی رو بیشتر می پسندید یا نه ؟ ایا به این معتقد نیستید که هر کسی باید مبانی فکری داشته باشه ( مخصوصا دانشجوهایی که جامعه رو هم می سازند) ؟ ایا بهتر نیست به هم کمک کنیم تا مبانی فکری برازنده تر و درست تری رو داشته باشیم ؟
دولت جاوید یافت هر که نکونام زیست کز پی او ذکر خیر زنده کند نام را
وصف ترا گر کنند ور نکنند اهل فضل حاجت مشاطه نیست روی دلارام را
با عرض شرمندگی به ساحت دوستان خود نیز از انچه توسطم نگاشته شده بود پشیمان شدم و بر ان شدم تا ان را به نحوه ی مطلوب تری بیان نمایم. از تمام دوستان که این مطلب را خوانده بودند کمال معذرت را خواهانم امیدوارم بزرگواری کرده و بگذرید و دیگر از ان سخنی به میان نرود. درضمن لازم است بگویم از ان دسته از ادم هایی نیستم که جرات اعتراف به خطای خود را نداشه باشند بلکه فضیلت است طلب بخشش را هم بخشش خواهنده را و هم بخشش کننده را. و من الله توفیق