این عبارت گویای جدا افتادگی یهودیان از جامعه آلمان زمان زیمل بودکه بعد در جنگ ...منجر به آن فاجعه انسانی شد و.البته از مقالات کوتاه ومعروف زیمل هم محسوب می شود . غریبه زیمل شخصی هست که علیرغم آشنایی با نمادهای جامعه نمی تواند کاملا از طرف مقابل جذب شود .مثل مرغ نیم بسمل خودمان در فارسی . اما چون از بیرون جامعه را می نگرد ارزیاب بی تعصب خوبی می تواند باشد .
در مدارس ناشنوایان هم ما غریبه داریم آنان سخت شنوایان هستند نه عضو شنوایان ونه عضو جامعه نا شنوایان . مربیان در یک مفهوم کلی آنان را ناشنوا خطاب می کنند وناشنوایان بدلیل توانایی اندک شنیدن و بیان -آنهارا ناشنوا نمی دانند داشتن فاصله میز ویا نیمکت از همدیگر در کلاس از نشانه های بارز رفتاری آنان محسوب میشود اما سخت شنوایان در اصل به نما دهای هر دو گروه آشنا هستند .آنان در کار های مدرسه نقش همکار کوچک مربی را بازی می کنند وهمین امر به شکاف بین ناشنوایان وآنان دامن می زند ولی این امر با عث نمشود که ناشنوایان در تفسیر مباحث که توسط مربی صورت می گیرد از سخت شنوایان کمک نگیرند این در حالیست که آنان احساس تلخ فاصله را درک میکنند ما مربیان باید به خاطر داشته باشیم که سخت شنوایان آگاهی دهندگان خوبی برای برسی عملکرد شغلی ما محسوب میشوند
اما نکته مهمتر "در کتاب کودکان استثنایی" هالاهان و کافمن نوشته شد ه است که ناشنوایان تمایل زیادی به تشکیل گروه دارند که توجیهات بالا نشان می دهد که اعضای این گروه از هماهنگی یکدستی بر خوردار نیستند گویی ارتباطی بین شنیدن و همبستگی درون گروهی بین آنان وجود دارد