بین حماسه غمبار عاشورا و تداوم حیات شیعه، رابطهاى عمیق و دوسویه وجود دارد. شهادت مظلومانه امام حسین علیهالسلام و هفتاد و دو تن از یاران بزرگوار او در فاجعه کربلا، علاوه بر آثار بزرگ و حیاتى که براى جامعه اسلامى و انسانى به بار آورد، این نتیجه مهم را نیز در پى داشت که اهلبیت علیهمالسلام را به عنوان نمونههاى کامل پیشوایى امت به همگان معرفى نمود و نشان داد که تنها مکتب و دیدگاهى درست و بر حق و قابل دفاع است که بر اساس پیروى از آن خاندان شکل بگیرد و در همان مسیرى که آنان مشخص کردهاند، حرکت کند (یعنى مکتب عظیم و ریشهدار شیعه که تجلىگاه اسلام حقیقى است.)
از سوى دیگر، شیعیان نیز، در طول تاریخ پس از واقعه عاشورا، از سر شوق و شناختى که در وجودشان نسبت به سالار شهیدان علیهالسلام ریشه دوانیده بود، با برپا کردن مراسم سوگوارى و به راه انداختن دستههاى عزادارى، سینهزنى و تشکیل جلسات روضه و یاد کرد سیدالشهداءعلیهالسلام، یکى از اساسىترین رموز جاودانگى قیام حسینى و فرهنگ سترگ و سازنده عاشورا را رقم زدند. ایشان همواره در حفظ و تداوم این حرکت مقدس کوشیدهاند و به سخنان بیهوده و... شبهههاى تار عنکبوتىاى که گاهگاه از سوى عدهاى نادان یا مغرض مطرح مىشود، توجه نکردهاند و دشمنى کردن دشمنان اسلام و اهلبی تعلیهالسلام با آنان، حتى اندکى از عشق و علاقهشان به آن امام شهید و آرمانهاى الهى او نکاسته است.
آرى، حسین علیهالسلام مرا شیعه گردانید؛ آن گاه که یاد کرد عظیم او را در سوگوارىها و مراسم عزا و ماتم مشاهده کردم و به حقیقت حال او و معاندانش در حادثه کربلا، آگاه گردیدم. شیعه شدم با خونهاى تازه شهیدان کربلا که بر ریگهاى بیابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و شیون زنان.
اکنون از برکت همین عزادارىها و جلسات یاد کرد قیام جاودانه امام حسین علیهالسلام و اهداف والاى اوست که صفوف شیعیان در برابر دشمنانشان مستحکمتر از پیش شده و مخالفان اهلبی تعلیهمالسلام به تأثیرپذیرى از این برنامههاى مقدس، به حقانیت و ولایت خاندان پیامبر صلىاللهعلیهوآله پى مىبرند و بدان اعتراف مىکنند و مستبصر مىگردند.
در این جا، براى توجه دادن بیشتر شما خواننده محترم، به اهمیت مسئله سوگوارى بر امام حسین علیهالسلام و پیوند آن با گسترش روزافزون تشیع در دنیاى دیروز و امروز، دو نمونه عینى را، به نقل از کتاب «دورالمنبر الحسینى فى التوعیه الاسلامیه1 (نقش منبر امام حسین علیهالسلام در بیدارگرى اسلام)» ذکر مىکنیم. مؤلف مىنویسد:
1. شیخ زهیر حسّون براى من چنین نقل کرد: «روزى از کتابخانه واتیکان دیدن مىکردم. در قسمت ویژه کتابهاى اسلامى، چشمم به بیش از هزار کتاب خطى و چاپى درباره امام حسین علیهالسلام افتاد.
با تعجب، از مدیر کتابخانه علت را پرسیدم و او گفت: علماى واتیکان دیدند که تشیع در سالهاى اخیر رو به گسترش نهاده، روز به روز بر تعداد کسانى که در دنیا به مکتب اهلبیت مىگروند، افزوده مىشود و به این نتیجه رسیدند که علت این امر، مظلومیت امام حسین علیهالسلام است که شیعه آن را در مجالس سوگوارى و ماتم و با به راه انداختن دستههاى سینهزنى، زنده نگاه مىدارد؛ پس عدهاى از سوى واتیکان مأمور شدند که در دنیاى اسلام بگردند و هر کتاب خطى و چاپى درباره امام حسین علیهالسلام را گردآورى کنند و به واتیکان منتقل نمایند، تا ایشان نیز با استفاده از روش شیعیان در یاد کرد شهادت مظلومانه امام حسین علیهالسلام، به بیان مظلومیت حضرت مسیح ـ که به باور آنها بردار شد و مظلومانه کشته گردید ـ بپردازند و از این طریق، آیین مسیحیت را گسترش دهند.»
2. استاد ادریس الحسینى، در کتاب خود «لقد شیعنى الحسین (بى شک حسین مرا شیعه گردانید)» مىگوید: یک روز، یکى از نزدیکانم از من پرسید: چه باعث شد که تشیع را انتخاب کنى؟ گفتم: آن کس، جدم حسین علیهالسلام بود و ضایعه ناگوار شهادتش در روز عاشورا. گفت: چگونه؟ گفتم: هر گاه به یاد صحنههاى دردناک آن روز مىافتم، نمىتوانم آن اعمال فجیع را نتیجه اندیشههاى سالم و هدایت یافته بدانم و خونهاى پاک اهلبیت علیهالسلام را که بر ریگهاى بیابان کربلا روان گردید، همچون جریان آبهاى معمولى بپندارم. آن خون، خون بهترین و شریفترین کسى بود که پیامبر صلىاللهعلیه وآله بارها دربارهاش به مردم سفارش کرده بود... و چنین کسى نمىتوانست بر باطل باشد و کشندگان او بر حق؛ زیرا قاتلان امام حسین علیهالسلام خود مىدانستند که او بر امیرشان یزید به مراتب فضیلت دارد و بزرگ دنیاى عرب و اسلام است؛ اما چون به مال و ارزش دنیا که یزید وعدهشان داده بود، طمع کرده بودند، به کشتن فرزندزاده پیامبر صلىاللهعلیهوآله تن در دادند.
شیخ زهیر حسّون براى من چنین نقل کرد: «روزى از کتابخانه واتیکان دیدن مىکردم. در قسمت ویژه کتابهاى اسلامى، چشمم به بیش از هزار کتاب خطى و چاپى درباره امام حسین علیهالسلام افتاد.»
آرى، حسین علیهالسلام مرا شیعه گردانید؛ آن گاه که یاد کرد عظیم او را در سوگوارىها و مراسم عزا و ماتم مشاهده کردم و به حقیقت حال او و معاندانش در حادثه کربلا، آگاه گردیدم. شیعه شدم با خونهاى تازه شهیدان کربلا که بر ریگهاى بیابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و شیون زنان.
کربلا ورودگاه من به تاریخ است و به حقیقت و به اسلام. حال چگونه مىتوانم همچون عارفى رقیقالقلب و شاعرى نازک خیال، مجذوب آن نگردم و بدان گرایش نیابم!
پىنوشت:
1. این کتاب، رساله دکتراى مؤلفش، خطیب محترم، دکتر شیخ محمد باقر مقدسى، از «دانشگاه جهانى علوم اسلامى لندن» است. وى توانست در تاریخ 25/5/2000م. از رساله خود، به عنوان اولین بحث علمى و دانشگاهى درباره «منبر امام حسینعلیهالسلام» دفاع کند و به اخذ مدرک دکترا در علوم اسلامى نایل گردد.
منبع: محمد مهدى رضایى، مجله پرسمان، شماره 30