با نگاهی به گذشته میراث فرهنگی متوجه می شویم که این نهاد چه فراز و نشیبهای را طی نکرده است. پاسکاری میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، این بخشها را عملا عقیم و ناتوان ساخته است. طرح ادغام این نهادها در گذشته ای نه چندان دور این نوید را به محققان و پژوهشگران داد که کشور توان درآمد سازی از حوزه فرهنگی را دارد. در واقع وابستگی بیش از حد به انرژی های فسیلی و فرآورده های آن، اقتصاد کشور را آسیب پذیر نموده است.
در خیلی از کشورهای جهان صنعت گردشگری سهم قابل توجهی از در آمد آنها را به خود اختصاص داده است. در حقیقت گردشگری نه تنها منبع در آمد مهمی برای کشورها محسوب می شود بلکه به عنوان راه مناسبی جهت تاثیر و تاثرات فرهنگی نیز شناخته شده است. تنوع در جاذبه های گردشگری می تواند میزان بازدهی این صنعت را افزایش دهد. مهمترین این جاذبه ها عبارتند از: جاذبه های تاریخی مانند مکانهای باستانی، جاذبه های طبیعی مانند دریاچه ها، رودخانه ها، دریا، جنگل مرداب و جاذبه های مذهبی مانند مساجد و بقاع متبرکه. هر یک از این جاذبه ها موجبات پیدایش جاذبه های دیگری چون موزه های اشیاء باستانی، پارکهای باستانی و موزه های طبیعی را فراهم می نمایند. همه اینها باعث تاسیس بخشهای مکمل و رفاهی مانند هتلها، رستورانها و فروشگاهها می شوند. توسعه صنعت حمل و نقل اعم از هوایی، زمینی و آبی نیز از پیامدهای گسترش صنعت گردشگری می باشد. همه این بخشها نیازمند نیروی کار متخصص و غیر متخصص می باشند و زمینه ساز ایجاد اشتغال در جوامع می شوند . در واقع فعالیت باستانشناسان در حوزه میراث فرهنگی و معرفی آثار و اشیاء به حوزه های صنایع دستی و گردشگری زمینه ساز حمایت از صنعت گردشگری خواهد بود. این امر محقق نمی شود مگر اینکه این سه حوزه در یک مجموعه قرار داشته باشند. طبیعی است جدا کردن این سه حوزه به صنعت گردشگری کشور که صادرات آن نامرئی می باشد، ضربات جبران ناپذیری خواهد زد.
در گذشته صنعت گردشگری فقط اختصاص به کشــورهای پیــشـرفتـه داشت، اما امروزه بــرخی از کشــورهای در حــال تــوسعــه نیــز، بـا شنــاخت تــوانــاییــهای بالقــوه و طراحــی بــرنــامه های اســاسی در جهــت رشد و شـکوفایی این صنـعت گـام بر می دارند. در حقیقت گردشگری به مشابه یک سیستم تولیدی عمل می کند که برای راه اندازی و تداوم آن بایــد صنایع بزرگی دیگری که هر یک سیستمی عـظیم را تشکیل می دهند، ایجاد شوند. به همین دلیل است که آن را "صنعت گردشگری" نـامگذاری کرده اند. با راه اندازی صنعت گردشگری، صنایع دیگری همچون صنعت حمل و نقل (اعم از زمینی، دریایی، هوایی و ریلی )، هتلداری، صنایع دستی و تزئینی، و انرژی نیز باید تقویت شوند تا این صنعت پویا باشد. هر یک از صنایع فوق خود برای بقاء می بایست با بخشهای دیگر یک سیستم در ارتباط باشند. برای مثال صنایع دستی نیاز به حمایتهای میراث فرهنگی، بخش معادن و نخبگان برنامه ریز یک سیستم دارد تا بتواند اشیاء مورد علاقه توریستها را تامین کند. در واقع ارتباط منطقی میان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باعث پویایی این بخشها خواهد شد. هدف کلی همه آنها باید ارتقای اقتصاد کشور باشد. بعبارتی تعامل بین این سه حوزه موجبات توسعه و شکوفایی اقتصادی کشور را در پی خواهد داشت. جدایی این سه بخش و ایفای نقش آنها در وزارتخانه های و سازمانهای متفاوت، رسالت اصلی آنها را از بین خواهد برد.
از نمایندگان مجلس خواهش می کنم مسائل تخصصی را به حوزه های مربوطه بسپارند و به محققین آن اعتماد داشته باشند. شاید بهتر این باشد تا نشستی بین نمایندگان مجلس و محققین حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برپا شود و این مسئله آسیب شناسی شود. پیشنهاد می کنم با آسیب شناسی طرح دو فوریتی قدمهای مطمئن تری برداریم. البته اگر هدف از ارائه طرح دو فوریتی ارتقا باشد، آسیب شناسی پاسخ خواهد داد. اما اگر اهداف دیگری در پی داشته باشد، بی نتیجه خواهد بود. معتقدم طرح دو فوریتی با نگاه موجود خودکشی فرهنگی است.
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=48035