دست به نوشتن که نرود زمان میخواهد تا باز کلمات با سرانگشتان اخت شوند. حروف هم غریبه میشوند وقتی سراغاشان نمیگیری بی هراس از اینکه دوستی دو سر دارد. سرکشیهایِ دختر ِ شعرم آرام فروکش کرده درون حجم ِ مهربانیهایت که بشورد از دلتنگی ِ لحظهای، ساعتی، روزی روزگاری نبودنات و بگوید:
" دلم برای خندهی لبانات
همیشه میتپد."