مهندس میرحسین موسوی یکی از کاندیداهای احتمالی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که مدعی جذب و استفاده از افراد متعهد به ارزشهای انقلاب اسلامی، پایبند به آرمانهای امام خمینی(ره) و استوار در جهت برقراری و حفظ استقلال، آزادی، عدالت و حمایت از مستضعفان" شده بود و مدعی است که در انتصاب مسئولین ستاد بویژه در استانها دقت لازم صورت خواهد گرفت تا افرادی که انتخاب می شوند صالح، معتقد و مومن به نظام جمهوری اسلامی و در سطح ملی و استان خوشنام باشند، علی وفقی را بهعنوان رییس کمیته دانشجویی ستاد انتخاباتی خود در استان تهران انتخاب کرده است.
علی وفقی از عناصر افراطی در آشوبهای دانشجویی و عضو شورای مرکزی طیف غیر قانونی دفتر تحکیم است که خواندن گوشه ای از سوابق وی خالی از لطف نیست:
1- بازداشت در سالگرد 18 تیر: "علی وفقی" در 18 تیر 86 به دلیل ایجاد آشوب در دانشگاه امیرکبیر به همراه 5 آشوبگر دیگر با یک قرار بازداشت 2 ماهه رهسپار زندان اوین شد. در همین رابطه، روزنامه اعتمادملی نوشت: «6 تن از اعضای شورای مرکزی تحکیم امروز صبح از مقابل دانشگاه امیرکبیر تهران بازداشت شدند. اعضای شورای مرکزی تحکیم امروز تحصنی اعتراضآمیز به تداوم بازداشت دانشجویان دانشگاه امیرکبیر را آغاز کرده بودند. گزارش شاهدان عینی از درگیری دانشجویان پیش از بازداشت با پلیس حکایت دارد. محمد هاشمی، علی نیکونسبتی، مهدی عربشاهی، بهاره هدایت، حنیف یزدانی و علی وفقی اعضای بازداشت شده شورای مرکزی تحکیم هستند."
2- علی وفقی پیش از این نیز در نوزده آبان 85 با انتشار مطلبی در وبلاگ خود نظام جمهوری اسلامی را به دشنه کشیدن بر چهره دانشگاه متهم کرد و مدعی شد: "روزهای سختی به دشنه سلطه و اقتدار بر درخت پربار دانشگاه حک می شود تا یادگاری شب تاری دیگر باشد. طرح انقلاب فرهنگی و سلطه بر دانشگاه که پیش از این آرزویی باطل و اوهامی ناممکن می نمود پازلوار، قطعه قطعه به دست اقتدارگرایان تکمیل میشود. این اقدامات بدینجا و این موارد ختم نخواهد شد و نشان از عزم جدی اقتدارگرایان برای سلطه بر دانشگاه و تبدیل آن به زائده ماشین قدرت سیاسی دارد. در زمانه ویرانه ای که وای جغدی هم نمی آید به گوش، جنبش دانشجویی باید طرحی نو دراندازد و بدون ناامیدی با اراده و تصمیم مستحکم فعالیت خود را ادامه دهد تا که زمان فرا رسد و تیره فلک را سقف بشکافد."
3- علی وفقی در 18 خرداد 86 طی سخنرانی در جمع تعدادی از دختران دانشجو، تفاوت در دیه زن و مرد را اهانت به دانشجویان دانست. به گزارش ایلنا، "علی وفقی" با بیان اینکه نابرابری دیه زن و مرد نه تنها اهانت به 65 درصد دانشجویان دختر که توهین به تمام دانشجویان است، گفت: علمای شیعه باید از اخباریون و اشاعره تمایز داشته باشند. صرفاً وجود روایتی نمیتواند دلیل کافی برای حکمی باشد. روایاتی نیز مبنی بر حرام بودن شرعی شطرنج وجود دارد، اما این مسئله به راحتی با اجتهاد حل شده است. به نظر میرسد در مورد مسایل زنان، دیدگاهی مردسالارانه عرصه را تنگ کرده است. عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با تأکید بر اینکه آنهایی که علوم دانشگاهی را لاشه میخوانند، بهتر است نظر خود را در مورد حوزه بیاجتهاد بیان کنند، گفت: اگر حوزویان اجتهاد را فراموش کنند دانشگاهیان فقه را به فراموشی کامل خواهند سپرد."
4- علی وفقی در 8 مهر 86 با انتشار یادداشتی تحت عنوان "شرافت روحانیت" حکومت دینی را به نادیده انگاری "شرافت" متهم کرده و مدعی شد: "آنگاه که بنای حکومت بر ستون شریعت استوار شود، قدرت، وجاهت از دیانت، عاریت می گیرد و فضیلت شرافت نادیده انگاشته می شود. زیر سقفی چنین، مدعیان دیانت را رسومی است و اصولی در حدودی. هر که این حدود مراعات نکند، اصول و رسوم شکسته است و مجازاتش واجب گشته است."
5- علی وفقی در تجمع غیرقانونی تعدادی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر سخنرانی کرد و سخنان خود را نیز با توهین به رییس جمهور همراه کرد. گزارش یک سایت ضدانقلاب مارکسیستی از سخنرانی وی در این تجمع غیرقانونی: "علی وفقی دیگر عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز با انتقاد از احمدی نژاد به دفاع از دانشجویان زندانی پلی تکنیک پرداخت و آنها را "قربانیان یک سناریوی بیآبروی امنیتی" توصیف کرد. وفقی خطاب به احمدی نژاد گفت: "آقای احمدی نژاد شما با سعهی صدر و تحمل به سخنان رییس دانشگاه کلمبیا گوش کردید. من هم به عنوان یک دانشجوی ایرانی می خواهم یک چیز خطاب به شما بگویم خواهش می کنم که با همان سعهی صدر و تحمل به حرف من هم گوش کنید: آقای احمدی نژاد! شما یک دیکتاتور حقیر و کوچک هستید."
این سخنان وفقی با تشویق شدید حضار رو به رو شد و بار دیگر شعار مرگ بر دیکتاتور که یک بار پیش از این در 20 آذر 1385 در سخنرانی احمدی نژاد در پلی تکنیک شنیده شده بود و 2 هفته پیش همزمان با سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه تهران نیز بارها سرداده شده بود، در صحن پلی تکنیک، طنین انداز شد."
6- علی وفقی در 25 آذر 86 نیز با انتشار یادداشتی دیگر اصلاح طلبانی را که دل در گرو آرمانهای دهه 60 دارند اصلاح طلبان پسرو خواند و ضمن آنکه خواستار مرزبندی جدی با آنان شد، نوشت: "اصلاح طلبان 3 دستهاند: اصلاحطلبان پیشرو، اصلاحطلبان پسرو و دسته ای دیگر آنهایی که بنا به شرایط و در موقعیتهای مختلف و تحت تأثیر فعالیت 2 گروه پیشین به دسته اول یا دوم می پیوندند. اصلاح طلبان پیشرو دیدگاهی مدرن داشته و مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را باور دارند و برخی از شجاعت و جسارتی نیز در پیگیری این مفاهبم برخوردارند. اما اصلاح طلبان پسرو که بعضاً از فعالین جوان دهه 60 نیز هستند، معتقد به پندارهای آن دهه می باشند و برخی به صراحت نیز از پاره ای اعمال گذشته که اصلاحطلبان پیشرو آنها را اشتباه می دانند، دفاع می کنند. این دفاع صریح نیز نشان از تمایل اصلاح طلبان پسرو در بازگشت به گذشته دارد؛ این دسته از این لحاظ اشتراک برجستهای با محمود احمدینژاد دارند. اقدامات و تحرکات اصلاحطلبان پسرو در شرایط حاضر، موضوعی بسیار مهم است که توجه بهآن بایسته و شایسته است. این دسته از اصلاح طلبان، برانگیزاننده اختلافات بین اصلاح طلبان مدعی اصلاحات با جنبشهای اجتماعی هستند چرا که عملاً رؤیای بازگشت به گذشته را در سر می پرورانند، در حالی که اشتباهات گذشته و نابسامانیهای حاصل از آن باعث ظهور و قوت یافتن جنبشهای اجتماعی با مطالبات تغییر گذشته و اتخاذ شیوهای نو شده است. اصلاح طلبان پسرو اعتقادی عمیق به آزادی، تکثر و دموکراسی ندارند و عملاً به لحاظ سیاسی بسیار انحصارطلب، به لحاظ عملی خودپسند و خودشیفته و به لحاظ فکری بسیار متحجر و دگم هستند. آنچنان که از افکار و اعمال این دسته بر میآید، تنها برای کسب قدرت منازعه می کنند و اختلاف دیدگاه چندانی با حاکمیت فعلی ندارند. به نظر می رسد آنچه را نیز به نام آزادی و مردم سالاری مطرح میکنند، تنها به خاطر ایجاد جبهه ای برای سهم خواهی در برابر حاکمیت فعلی است. اصلاح طلبان پسرو تفاوت مهمی با احمدی نژاد ندارند، تنها دست تقدیر نام اصلاح طلب بدان ها نهاده است. این دسته به جامعه و مطالباتش نگاه چندانی ندارند و آنچه را هدف اصلاحات می دانند که خود می پندارند و می خواهند.
راهکار موجود پیش روی اصلاح طلبان و جبهه شکست خورده اصلاحات پالایش خود و مرزبندی آشکار با اصلاح طلبان پسرو و تکیه بر اصلاح طلبان پیشرو با فراهم آوردن امکان فعالیت بیشتر برای آنها و حمایت از ایشان می باشد. آنچه که اصلاح طلبان پسرو به اشتباه علل ناکامی اصلاحات عنوان می کنند، آدرس غلطی است که نقض غرض بوده و اساس اصلاحات را نادیده می انگارد. در حالی که یکی از علل اصلی ناکامی اصلاحات، تأثیر و وجود و افکار و القائات این دسته بوده است. حضور این افراد در جبهه اصلاحات نه تنها کمکی بدان نمیکند، بلکه مانعی برجسته است. در صورت عدم پالایش، اصلاحطلبان رفته رفته سیر کلی انزوا را خواهند پیمود و بیشتر به انفعال فرو خواهند رفت چرا که از مطالبات جامعه دور خواهند ماند. جنبش های اجتماعی بر پایه مطالبات جامعه راه خود را یافته و قوت خواهند گرفت و اصلاح طلبان با تکیه بر گذشته و دور ماندن از این جنبش ها منزوی خواهند شد."
7- علی وفقی در 8 مرداد 87 در نشست شاخه جوان حزب مشارکت و در کنار چهرههایی نظیر احمد شیرزاد، علیرضا هندی -عضو شورای مرکزی نهضت آزادی-، محمد توسلی رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی و رضا علیجانی از فعالین ملی- مذهبی حضور یافت و ضمن سخنرانی در این جلسه یکبار دیگر نظام جمهوری اسلامی را به برخورد امنیتی با دانشجویان متهم کرد و مدعی شد: «متأسفانه با وجود اینکه حق اعتراض مسالمتآمیز توسط قانون اساسی مورد تضمین قرار گرفته است، با فعالین دانشجویی برخورد امنیتی صورت میگیرد.»
8- علی وفقی یکی از گردانندگان اصلی تجمع ضد انقلابی 18 آذر 86 دانشگاه تهران بود. گفتنی است این تجمع با محوریت گروههای مارکسیستی و تجزیهطلبان کرد برگزار شده بود. وفقی در دفاع از این اقدام خود می نویسد: "در پی برگزاری تجمع باشکوه 18 آذرماه توسط دفتر تحکیم وحدت، در کنار تحسین ها و حمایت ها، پاره ای انتقادات و گلایه ها نیز از سوی برخی اشخاص حقیقی یا حقوقی، سربسته یا شفاف مطرح شد. انتقادات غالبا از دیدگاهی وطن دوستانه بر میخواستند و نگرانی از حضور برادران کردمان در تجمع که مبادا آب در آسیاب تجزیهطلبان این مرز و بوم ریخته شود.
سخن از برادران کرد شرکت کننده در تجمع، سخن از اقوام میهن، سخن از پاره پاره وطن و کردستان که تکهای از ایران است. پرسش اصلی اینجاست که آیا اگر اجحافی نسبت به گروهی از مردمان این دیار میرود حق ندارند فریادی بر آورند؟ منتقدان می گویند به تمام ملت ظلم می رود و ملت باید یکپارچه معترض باشند نه دسته دسته. سخن بس به جاست اما ظلم مضاعف چه؟ آیا اینها گوشه ای از اجحاف دو چندان به کردستان نیست؟ آیا اعتراض فرزندان فرهیخته مردمان کرد اتفاقی که بارها در تجمع 18آذر رخ داد، مجاز نیست؟ آیا ایرانی بودنامان حکم نمی کند که ما نیز دوشادوش دانشجویان کرد، که عزم فریاد کرده اند، به این تبعیضها معترض باشیم؟ آری؛ سخن بسیار بهجایی است که همه یکصدا ستم ها را فریاد زنیم؛ تحکیم نیز عزم چنین کاری کرده است که دانشجو را فریاد می زند، معلم را، زن را، کرد و لر و بلوچ و ترک را، کارگر را و…"