سلام خدمت دوستان عزیز . . .
نمی دونم با حاج آقا ضیاآبادی آشنا هستین یا نه ؟ ایشون یکی از روحانیون و علما هستن که مردم تهران به خصوص اهالی تجریش مدتی است که از حضور ایشون فیض می برن. دوشنبه ها حاج آقا ضیاآبادی بعد از نماز در مسجدشون سخنرانی دارن و اگه دوست دارین تو این مجلس شرکت کنید باید به موقع برسید چون برای استفاده از بیانات ایشون به حدی شلوغ میشه که جای خالی به سختی می تونید گیر بیارید.
سعی می کنم از این به بعد خلاصه ای از این جلسه در حدی که برام قابل فهم بوده براتون بنویسم تا دوستانی که علاقه دارن و نمی تونن در جلسات شرکت کنن از این طریق از صحبت ها استفاده کنن.
خلاصه ای از سخنرانی 24/1/88 :
یکی از مبطلات نماز روی برگرداندن از قبله است که همه ما این حکم شرعی را شنیده ایم اما تنها به ظاهر آن توجه کرده ایم ، کسی که روحش نیز از قبله روی برگرداند و در نماز به جاهای مختلف برود همین حکم برایش صادق است و این حواس پرتی و بی توجهی مبطل نماز است. زمانی که در نماز به یاد کارهای مختلف روزانه می افتیم در فکر چیز دیگری هستیم و . . . دیگر ما از قبله و صحبت با معبود رو برگردانده ایم .
رسول اکرم (ص) فرمودند : آدمی که در حال نماز از قبله خارج می شود و رو برمی گرداند ، نمی ترسد که خدا صورتش را به صورت الاغ تبدیل کند.
اگر در نماز که معراج مومن است ، دل از خدا برگردد و به دنیا رو کند ، نماز باطل و خسران زده می شود و تدریجاً دل مسخ می شود و انسان باطن او به صورت الاغ می شود و دیگر این دل از فهم حقایق الهی خالی می شود.
از این رو به انسانی که در روز در برخورد با مظاهر دنیا آلوده شده ، سفارش شده است که خویش را چند نوبت شستشو داده تا از آلودگی ها پاک گردد و وضو زمانی این اثر را دارد که این گونه به آن بنگریم و نیت ما این باشد که جانمان از زشتی ها پاک شود.
راه حل دیگر دین برای حضور قلب در نماز اذان و اقامه است. ابتدا در اذان بلند و جمعی گفته می شود و اعلان عمومی می شود که به سوی معبود بشتابید و در اقامه آهسته انسان به خود و دل می گوید که رو به سوی خدا کن ، به این طرف و آن طرف فکر نکن ، بیدار شو و به نماز بایست . . .
چرا اینقدر به نجس بودن پوست ، لباس و احکام آن دقت می کنیم و وسواس داریم ولی هیچ نسبت به قلب و دل خویش حساس نیستیم !؟ آنجا که چشم انداز دنیا و مردم است پاک است اما آنجا که چشم انداز خداست اینقدر آلوده !؟ . . .
آیا دیده اید که گدایی از درب خانه سلطان دست خالی برگردد در حالیکه سلطان او را دعوت کرده است ؟ در دعاها داریم که «خدایا تو مرا به نماز دعوت کرده ای» و خداوند انسان را به نماز دعوت کرده و رقعه نوشته است و آنهم به وسیله بهترین بندگان و فرستادگان. ما گدایان چگونه از درب خانه اش برمی گردیم ؟ اگر دست خالی برمی گردیم ، یعنی مهمان بی ادبی بوده ایم . . . در حضور سلطان اگر به این طرف و آن طرف نگاه کنیم ، با ریش خود بازی کنیم و یا با قالیچه زیر پا وَر برویم ، سلطان به جای آنچه انتظار داریم به ما پس گردنی خواهد زد . . . خدا هم چنین می کند البته از سر لطف و محبت اوست تا سر این گدا هم به سنگ بخورد و برگردد.
باید به اعمال خود فکر کنیم. نماز ، حج ، زیارت ، حجرالاسود و . . . تنها صاحب دل را بیدار می کند.
قرآن می گوید« برادران یوسف او را به بهایی اندک فروختند» وای بر ما که خدا را با این اوصاف اینقدر ارزان می فروشیم .
خلاصه اینکه دین ما اسرار دارد و اعمال و احکامی که بیان شده برای تربیت ماست و لازم است خوب به آن توجه کنیم نه آنکه تنها به ظاهر اکتفا کنیم.