نه برای آمدنت می نویسم؛
و نه برای نیامدنت؛
فقط برای اینکه بدانم چرا؟
چرا هر چه می روم نه به جایی می رسم و نه جایی می یابم که بگویم رسیده ام.
هر چه می دوم ایستاده ام و هر چه فریاد زده ام...
سکوت بوده است.
ای کاش قدمهایم مرا تا مقصدی می رساندند که تو هم خواستارش باشی.
ای کاش نامه های پر سوال دلم سفارشی می شد
ای کاش مرا به صورت پیشتاز به خود می رساندی
ای کاش آنقدر سبک بودم که مرا جز نسیم صبحگاهان کسی تکان نمی داد.
همه جا و همه چیز و همه کس...
همه جا هتسم و هستن...همه جز شما!!!
در مقصد نامه هایی که نوشته شده همه جا هست جز محضر شما.
آغاز نامه ها (به نام عشق ها و به نام معشوق ها) ست که هک شده است.
متن نامه (دلتنگی ها) ست...
(ماده و مادیات)...
و هر چه نیست....هست!!!
و هر چه که بوده و هست...نیست!!!
کسی (حال) کسی را نپرسیده...
هر چه هست( بیحالیست)...
و بی خیالی...
و
پایان نامه ها (فدایت شوم) هاست....
(کی میبینمت) ها...
و (کی می آیی) ها...
...
نامه تمام می شود و دیگر هیچ...
اسمی از (شما) نیست.
(ما) تمام نامه را برای خود نوشته ایم...
.
.
روزی نامه ها را فراخوانی خواهی کرد.
و آن روز بودنمان یا نبودنمان مسئه ای نیست.!
ولی بین دیدنمان و ندیدنمان سالها ( مسئله) هست...
چشمان ما را سیاهی گرفته...
و دلمان آسمانیست پر از ( شب)
بدون ماه و ستاره !
ولی باز جای شما (پر ) است!!!
حضورت را ستاره ها خواستارند...
ای حضرت آفتاب...
والله قسم جای شما در (روز) هم خالیست...
آی حضرت آفتاب.