یا امام زمان (عج)!
ما رو هم در غمتون شریک بدونین.
پدر شما عزیز دل همه ی ماست.
آقا امشب همه ی ما گنه کارا رو دعا بفرمایین.
مهربونم حس می کنم خیلی وقته باهام قهری.
درست می گم؟
می دونم تقصیر خودمه.انقدر گناه کردم و با کارام تیر به قلبت زدم که دیگه روم نمیشه باهات حرف بزنم.الان هم یهویی شد.اگه نه روم نمیشه اسمتونو بیارم.
عزیز دلم سرت سلامت.
کاش می تونستم با کارام بهت سر سلامتی بدم و خوشحالت کنم.ولی شرمنده ام که نفس هوسرانم انقدر محکم منو در بر گرفته که دارم خفه میشم.
امام مهربون خودم!
انقدر باهام مهربون بودی و هستی انگار که فقط امام منی نه امام هیچکس دیگه.
ولی من چی؟انقدر بی آبرو شدم که دیگه حتی هفته ای یه بار هم یادت نمی کنم.
تو قونوت نمازام دعا فرج می خونم ولی همش از رو عادته
و وای به حال عبادتی که به عادت تبدیل بشه.
خیلی حرف دارم باهات آقا ولی نمیدونم جه جوری بگم.
دلم داره از دوریت می ترکه ولی خودمو غرق روزمرگیای مسخره ی زندگی مادی کردم بلکه از یادم بری.خاک بر سر من.خاک بر سرم که تو رو از یاد می برم.
آقا جان!آقای خوبم!
یعنی میشه امشب که داری واسه پدرمون اشک میریزی یه قطره از اشکتو رو سر من رو سیاه بچکونی که آدم شم؟میشه یه نم از اشکتو بهم هدیه کنی آقا؟أ
خبلی محتاجم مهربونم.
دستمو بگیر و از این منجلاب و باتلاق هوای نفس منو بیرون بکش و نجاتم بده.
کمکم کن آقا.
منتظرتم امشب.
تو را من چشم در راهم شباهنگام....