مردم سرزمین حاصلخیز سیستان که دایره وار بر گرد دریاچه هامون و بخش سفلای رود هیرمند قرار دارد، به رهبری عقیدتی خوارج ، دایما علیه حکومت خلفا خروج می کردند. سیستان کانون اصلی خوارج بوده که میان روستاییان و پیشه وران معتقدان فراوان داشتند. دولت خلفا برای مبارزه با مخالفان خوارج ، از دستجات غازیان استفاده می کرد. در اواسط قرن سوم ، یعقوب بن لیث وارد صفوف غازیان ، یا مبارزین راه دین شد محمد شبانکاره ای ، در مجمع النساب می نویسد: یعقوب مردی بیدار بود عبوس ، بی حرف ، با اراده و جنگجویی بود دلیر و ساده . روی زمین خشک می خوابید و سپر را در پرچم پیچیده به زیر سر می گذاشت غذایش نان خشک و پیاز بود که همیشه در ساق موزه جا می داد. یعقوب که سرکرده عیاران سیستان شده بود، ابتدا پوشنگ و هرات را به تصرف خویش درآورد، از غفلت و غرور محمد طاهر، استفاده نمود و در نیشابور او را شکست داد و خراسان را به دست گرفت و دولت مستقلی را در مشرق ایران ، به وجود آورد، او سعی داشت که تمام سرزمین ایران را از سلطه خلفا خارج سازد، وی در این راه به موفقیت های بسیاری دست یافت ، شبانکاره ای می نویسد: یعقوب قصد عراق و پارس کرد و بگرفت و شحنه بنشاند و خود عزم بغداد کرد و برفت و با معتمد خلیفه عباسی حرب نماید معتمد از وی بگریخت و یعقوب از پس او شد به موصل و دیگر حرب کردند یعقوب منهدم شد و باز به بغداد آمد و هم در آن نزدیکی وفات یافت و سپاه او همه باز خراسان شدند