سلام
چند وقت پیش توی دفتر نشریه دانشگاه یه متن از یکی از بچه ها خوندم که به نظرم خیلی جالب آمد. البته بعدها اون مطلبو توی خود نشریه چاپ نکردن ولی فکر میکنم واسه نویسنده اون متن همین که یه نفرو تحت تاثیر قرار داده بس باشه.
متن کامل رو به یاد نمیارم تا بخوام براتون واو به واو بنویسم ولی کلیت ماجرا از این قرار بود که چرا قدیما وقتی میخواستیم از خونه بریم بیرون زیر لب آیه الکرسی زمزمه میکردیم و امروز قبل از اینکه پامونو بذاریم تو کوچه دکمه mp3,play هامونو میزنیم و بعد پامونو از در میذاریم بیرون.
و ادامه ماجرا هم در رابطه با مسائل این چنینی بود ولی من اینو نوشتم چون، چند وقت بعدش هم از یکی دیگه از دوستان یه متنی خوندم که توی اونم به ماجرای mp3,sms یه جور دیگه نگاه کرده بود و اون گفته بود قدیما وقتی توی خیابون تنمون به تنه یکی از همشهریامون میخورد با یه لبخند کمرنگ پوزش میخواستیم و به راهمون ادامه میدادیم ولی امروزه، نه! همونطوری که داریم با گوشی آخرین سیستممون که هفته پیش با کلی نق و نوق از مامانو بابا پولشو گرفته ایم برای تمام دوستان ، آشنایان و خیلی وقتا آدمای که نمیشناسیمو فقط شمارشونو توی گوشیامون save کردیم یه sms رو send to all میکنیم. تنمون میخوره به کسی که اونم داره توی عالم خودش با خواننده محبوبش همخوانی میکنه.و انوقت که دیگه خبری از اون لبخند کمرنگ و خجالت و کلی معذرت خواهی دو طرفه نیست . زودی هر دو نفر حق به جانب میشیم و میگیم چشماتو وا کن مگه کوری؟و...بوووووق
این شده ماجرای تکراری هر روز و هر روز ما.
میدونم آلان با خودتون میگین پس چی کار کنیم؟ بی خیال تکنولوژی که نمیشه شد.
درست میگین بی خیال تکنولوژی نمیشه شد ولی میشه مثه قدیما وقتی توی خیابون داریم راه میریم و از این وسائل مدرن استفاده میکنیم لااقل اون لبخند غیر مدرن رو روی لبامون بشونیم که به خدا هیچ چیز از ما کم نمیشه اگه از یه نفر معذرت بخوایم.
نمیخوام دوباره برم بالای منبر که میدونم توی این ماه رمضان به اندازه کافی همه گوشاشون پر شده از بکن و نکن های بزرگتر ها و روحانیون . و در اون حدهم نیستم که بخوام به کسی یاد بدم که چجوری میشه زندگی کرد امّا واسه اینکه دست کم یاد خود بندازم اینجا مینویسم. اینجا مینویسم که مبادا یادم بره زندگی فقطup deta شدن نیستن که اگه بخوایم پا به پای تکنولوژی پیش بریم از همه چی عقب میفتیم.از چیزای که شاید دیگه نشه به روزشون کرد.
حالا بذارین بازم جمله ای که شاید هزار دفعه توی این صفحه به شکلای مختلف گفتم رو تکرار کنم .
به زندگی نخندین ولی در زندگی بخندین.
dcdcdcdcdcdcddcdc
با عرض پوزش رسمی از نویسنده محترم متن و مسولیین نشریه من امروز تازه متوجه شدم اون مطلب که در بالا بهش اشاره کردم در نشریه ویژه حجاب چاپ گشته.امیدوارم اشتباه صورت گرفته را به حساب بی اطلاعی بنده بگذارید.