سلام
من همیشه فکر میکنم حرف زدن و بحث کردن با آدمای که دیدگاهشون با آدم فرق داره خیلی عالی . آخه اینطوری به آدم یه چیزای اضافه میشه . البته با آدمای که با آدم هم فکرهم هستن این اتفاق کمو بیش میفته و بستگی داره آدمی که داری با هاش حرف میزنی تا چه حد علمو دانش داره یا اصلاْ در چه حد آدم منطقی که بتونه با تو حرف بزنه.
به نظرم میاد مشکل امروز ما حرف نزدن به صورت درسته و مشکل بزرگتر از اون نشنیدن . با یکی حرف میزنی هزار ساعت ولی هیچی نمیشنوی آخه همش داری فکر میکنی چی جوابشو بدی ؟.اینجور حرف زدن هیچ نتیجه ای نداره.فقط تورو دچار یسری دلشوره و سرگیجه میکنه که آخ چرا بهش اینو نگفتم . وای اینو یادم رفت بگم. این دقیقاً فکرای که بعد از تموم شدن مکالمتون توی ذهنت میچرخه.
شاید تمام مشکلات ما دقیقاً به خاطر همین نداشتن مهارت خوب شنیدن باشه. که البته با تمرین میتونیم این مشکل رو حل کنیم . ولی به شرط اینکه قبول کنیم این مشکل هست . که متاسفانه هیچکدوممونم نمیخوایم قبول کنیم که یه شنونده خوب نیستیم.
حتی توی چت کردنم هیچوقت سعی نمیکنیم حرفای طرف مقابل رو خوب بخونیم همیشه اون برداشتی رو میکنیم که خودمون دوست داریم که البته این یذره هم طبیعی چون ما لحن طرف مقابل رو نداریم. همین هم باعث میشه یه عالمه سوتفاهم ایجاد بشه .این اتفاق برای من افتاده. که شاید خوندنش زیادم بد نباشه چون لااقل باعث میشه شما زود قضاوت کردن رو بذارین کنار.
دیروز وقتی توی 360 یکی از دوستان لغت انتقادو دیدم خوشحال شدم و احساس کردم سایتی که اون دوست مدیریتشو بر عهده داشته دوباره داره وا میشه و با آنچنان خوشحالی صفحه اون دوستو باز کردمو جمله انتقاد باورم نمیشه ؟رو با آنچنان ذوق و شوقی تایپ کردم که بیا ببین.البته اون دوست بهش بر خوردو احساس کرد من منظورم این بوده که تو و انتقاد چه حرفا؟ولی خوب واقعاً این نبود.امّا همین برداشت متفاوت شد سر آغاز یه بحث خوب که از قبل نصفه مونده بود . و اون فرهنگ بود. این لغت آشنای که هزاران دفعه ازش استفاده کردیم.ولی تا حالا یه دفعه شده به معنیش هم فکر کنیم.البته شاید این کارم کرده باشیم. ولی خوب واقعاً فرهنگ چی؟نمیخوام معنی لغتیشو بگم یا هر تعریف دیگه ای که اساتید محترم دربارش دادنو براتون تایپ کنم.میخوام فقط بگم فرهنگو خودمون میسازیم . مثه کمربند ایمنی آلان فرهنگ نیست قانون که باید ببندیم ولی برای نسل بعد از ما بستنش یه فرهنگ میشه.همه چیزای که به ما رسیده چه خوب وچه بد یه زمانی قانون بوده که امروز به اسم فرهنگ به ما رسیده . حالا یسری از این اداب و رسوم خوبه یسریش نه بده. ما ها هم همه آدمای عاقلی هستیم که خوشبختانه قدرت انتخاب داریم بنابرین خیلی راحت میتونیم فرهنگای خوبمونو حفظ کنیم و فرهنگای بدمونو با یسری آداب ورسوم خوب جابه جا کنیم.
من و اون دوست عزیز سر همین لغت فرهنگ به یه چالش خوردیم. و خوشبختانه آخرش با اینکه هیچکدوم قانع نشدیم ولی انقدر فرهنگمون بالا بود که راجعه به حرفای همدیگه فکر کنیم. به نظر من فرهنگ ایرانی عالی بدون هیچ کم وکاستی فقط ما خودمون دچار اشکالش کردیم خواستیم این فرهنگو به روز کنیم ولی فرهنگ به روز شدنو نداشتیم.برای همینه که به مشکل خوردیم.به قول معروف قبل از آوردن تکنولوژی باید فرهنگشو میوردیم که نیوردیم .حالا هم اگه خیلی ادعای دوستی داریم باید این فرهنگو بیاریم وبرای اوردنشم نباید دست بذاریم رو کل ایران بلکه باید اول این فرهنگو تو خودمون متولد کنیم وبا درست شدن خودمون کم کم همه درست میشن.وحتی اگه درست هم نشن لااقل ما شرمنده خودمون نیستیم . تو روز هزار دفعه به کس و ناکس میگیم شرمنده ولی ایکاش جای شرمندگی برای این و اون شرمنده خودمون میشدیم. اینجوری خیلی چیزا درست میشد.آجه ما همه بشر دوپای هستیم که هرکاری میکنم برای خودمون هست و بس.درسته خیلی وقتا از وجدان و همنوع دوستی و...امثال این لغتای قشنگ استفاده میکنیم ولی ته همه این لغتا هم خودمونیم این حس رضایت شخصی که مارو وادار به انجام این کارا میکنه.
پس لطفاً برای همون حس رضایت شخصی هم که شده به خودمون ، به فرهنگمون ،به دینمون، به کشورمون و به همه اون چیزای که برامون مهمه احترام بذاریم.
اگه یادبگیریم احترام خودمونو نگه داریم ، خیلی سریع یاد میگیریم احترام همه رو نگه داریم.