امروز رشد اقتصادی جوامع، تنها تابعی از عوامل تولید یعنی کار و سرمایه نیست؛ بلکه بهبود کیفیت نیروی کار، پیشرفت فنی در تکنولوژی ، تخصیص مطلوب تر منافع و در نهایت آموزش وپرورش، نقش مهمی را در آن ایفا می کنند. ادوارد دنیسون؛ در مطالعات خود نشان داده است که حدود 21 درصد از رشد اقتصادی در آمریکا بین سالهای 57-1929 ناشی از پیشرفتهایی بوده است که از طریق بهبود کیفیت نیروی کار وارتقای سطح تکنولوژی حاصل شده که هر دوی این عوامل متاثر از آموزش و پرورش است . بنابراین بهبود در کیفیت نیروی انسانی موجب می شود که از یک طرف عامل کار ماهرتر و تواناتر گردد و از طرفی دیگر بهبود و پیشرفت در دانش و تکنولوژی نیز سبب می شود تا عامل سرمایه کارآمد تر و مولد تر گردد. بدین ترتیب توسعه و گسترش کار آیی و( بهره وری هر دو عامل تولید ) وابسته به آموزش و پرورش است . پرو فسور پاپی؛ مصرانه اظهار می دارد که در غیاب نیروی انسانی با قابلیت مناسب، نقش سرمایه واقدامات تصنعی تولید ناکافی خواهد بود . جالب توجه این است که پاپی از نقش نیروی انسانی ماهر در رشد و توسعهی اقتصادی هم بر عوامل شخصیت ومنش وهم بر پرورش مهارتهای ویژه تأ کید می کند . در ملاحظهی تلاشهای تربیتی از نظر اقتصادی، تنها نباید آموزش افراد را در زمینه ی صنایع وامور دیگر ارزشیابی کرد؛ لازم است دگرگونی و تحول گرایشها و شخصیت آنان نیز ارزشیابی شود...........