به نام خدا و با سلام به دوستان عزیز وبلاگی
ما چند تا بردار هستیم که در قم زندگی می کنیم. با دو سه نفر دیگه هم از اقوام روابط نزدیکی داریم. معمولا هفته ای یکبار برای دیدن همدیگه برنامه ریزی می کنیم و در یک منزل جمع می شیم. چند وقت قبل تصمیم گرفتیم یه مقداری شب نشینی ها رو پربار کنیم. بنابراین بنا شد هر هفته یکی از اعضا، مطلبی رو آماده کنه و در جلسه مطرح کنه. موضوعات هم با همفکری اعضا انتخاب می شه. این مدتی که جلسات به این شکل برگزار شد، هم دیدن و صله رحم بود و هم استفاده از وقت.
با خودم گفتم این مطلب رو به شما هم بگم. شاید این تجربه قابل استفاده برای شما هم باشه.
به نام خدا و با سلام به شما دوستان عزیز
امروز همایشی درباره کتابخانههای دیجیتال در یکی از سالنهای همایش کتابخانه ملی برگزار شد. من هم از طرف کتابخانه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در آن همایش شرکت کردم. نکاتی رو در اونجا دیدم که بد نیست بخونید. 1. زمان بندی برنامه به گونهای بود که موقع نماز داشتند سخنرانی میکردند و کتابخانه دیجیتال رو تشریح میکردند. من موقع نماز جلسه رو ترک کردم که اول وقت نمازم رو بخونم. وقتی بیرون اومدم دیدم که دو سه روحانی دیگه هم که در جلسه بودند، بیرون اومدن واسه نماز. من تأسف خوردم که چرا زمان بندی برنامه بدون توجه به ساعت نماز تدوین شده بود. البته در لیست برنامهها آورده بودند که ساعت یک و نیم تا دو نیم ناهار و نماز. اما بیست دقیقه قبل از اذان برنامه پذیرایی گذاشته بودند و خیلی راحت میتونستن پذیرایی و نماز رو با هم در نظر بگیرند که نماز اول وقت از دست نره.
2. وضو گرفتیم و به نمازخانه رفتیم. یک مکان خیلی کوچک بود. البته طبقه زیرینش نسبتا وسیع بود. اما نه در حد کتابخانه ملی. تازه اون قسمت، ویژه کارکنان کتابخانه ملی بود و سایر مراجعین نمی تونستن به اونجا برن. بالا جا نبود و عدهای منتظر بودند که بقیه نماز بخونن تا بتونن وارد بشن. اما در طبقه پایین راحت نشسته بودند!. این هم فکر میکنم عدم تدبیر در برنامه ریزی رو نشون می ده.
هرکس راهی را در جستجوی دانش بپیماید، خداوند راهی را به سوی بهشت برایش هموار گرداند . ( پیامبر خدا صلی الله علیه و آله(
خدایا سلام. دوباره دل دیوونه ی من بدجور به هم ریخت. دیگه نمیدونم باید چیکار کرد . خدایا دیگه تحمل این درسای مزخرف رو ندارم. از طرفی فکرو ذکر المپیاد داره دیوونه م میکنه. از اون طرف خونواده. با اینکه میدونن من فقط میخوام برا المپیاد بخونم و امسال سال آخر که میتونم المپیاد بدم ، باز با من همکاری نمیکنن. باز فقط نمره هام رو نیگا میکنن. خدایا من چیکار کنم ؟ از یه طرف میبینم بچه ها دارن میخونن. از یه طرف کلکسیون نمره ناپلئنی ها . من با این نمره ها مشکلی ندارم. برا کنکور معدل خرداد مهمه که اونم میتونم بعد از مرحله دوم المپیاد بخونم . اصلا کی گفته درس مال سال تحصیلیه؟ درس و باید شب امتحان خوند. بابا وقتی یکی برا المپیاد میخونه مطمئناً میتونه درسای دیگه رو هم به راحتی بخونه. مخصوصا ما ریاضی جماعت. خدایا امروز دوستم میگه " من دیشب شیش ساعت المپیاد خوندم. "اما من چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط نیم ساعت. نمیدونم این دارو هایی که دکتر بهم داده چیه؟ هم خواب آوره هم سرگیجه میگیرم. به هر حال انگار بنده اصلا نباید درس بخونم. میخوام بگم خل شدم . اما فکر کنم بودم. شما بگین من چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیینه ی راه توام مهدی کجایی
در شوق دیدار توام مهدی کجایی
ای سال های انتظار پایان بیابید
من در پی روی توام مهدی کجایی
مرهم بزار بر این دل شکسته ام
من دل شکسته ی توام مهدی کجایی
چشمان من از اشک پر بار است
من ابر باران توام مهدی کجایی
تا کی دعا دعا کنم از بهر دیدار
من تا اجل نشسته ام مهدی کجایی
ای جمعه های بی طلوع پایان بیابید
خورشیدم و گرم توام مهدی کجایی
یاران همه نشسته اند در شوق دیدار تواند
دل ها همه شکسته است در پی رخسار تو است
خود را نمایان کن عزیز
من در پی روی توام مهدی کجایی
آمین یا رب العالمین
اللهم عجل لولیک الفرج