چند پند...
پند اول
بوقلمونی، گاوی بدید و بگفت:در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم.
گاو پاسخ داد: گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهایت فتد و پرواز کنی.
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست.
تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید،
تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاکش نمود.
نتیجه اخلاقی
با خوردن هر گندی شاید به بالا رسی، لیک در بالا نمانی.
-----------------------------------------------------------------------
پند دوم
گنجشکی از سرمای بسیار قدرت پرواز از کف بداد و در برف افتاد.
گاوی گذر همی کرد و تپاله بر وی انداخت.
گنجشک ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد.
گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشک بدندان بگرفت و بخورد.
نتیجه اخلاقی
هر که گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد.
هر که از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد.
گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان.
-----------------------------------------------------------------------
پند سوم
خرگوش از کلاغی بر سر شاخه پرسید
که آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، کار نکنم؟
کلاغ پاسخ داد: چرا که نه.
خرگوش بنشست بی حرکت،
روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد.
نتیجه اخلاقی
لازمت نشستن و کار نکردن بالا نشستن است.
کلاهبرداران بزرگ تاریخ!
1-ویکتور لوستیگ (Victor Lustig)
سلطان کلاهبرداران تاریخ، مردی که برج ایفل را فروخت!، مسلط به پنج زبان زنده دنیا، صاحب 45 اسم مستعار با سابقه بیش از 50 بار بازداشت آن هم فقط در کشور آمریکا، مردی که میتوانست زیرکترین قربانیانش را نیز گول بزند، در سال 1890 در بوهمیا (کشور کنونی چک) در یک خانواده متوسط به دنیا آمد و در سال 1920 به آمریکا رفت. سالی که بازار سهام به شدت رشد میکرد و به نظر میرسید که همه روزبهروز پولدارتر میشوند و لوستیگ آنجا بود که از این موضوع و سادگی آمریکاییها سود برد.
در سال 1925 و پس از انجام چندین فقره کلاهبرداری بیعیب ونقص و پرسود، ویکتور به فرانسه و شهر پاریس رفت و در آنجا شاهکار خود را اجرا کرد. فروختن برج ایفل!
ایده این کلاهبرداری بعد از خواندن یک مقاله کوچک در روزنامه به ذهن ویکتور رسید. در این مقاله آمده بود که برج ایفل نیاز به تعمیر اساسی دارد و هزینه این کار برای دولت کمرشکن خواهد بود.
دینگ! زنگی در سر ویکتور صدا کرد و بلافاصله دست به کار شد. ابتدا اسناد و مدارکی تهیه کرد که در آنها خود را به عنوان معاون ریاست وزارت پست و تلگراف وقت جا زد و در نامههایی با سربرگهای جعلی، شش تاجر آهن معروف را به جلسهای دولتی و محرمانه در هتل کرئون( creon ) که محلی شناخته شده برای قرارهای دیپلماتیک و مهم بود، دعوت کرد.
شش تاجر سر وقت در سوئیت مجلل ویکتور حاضر بودند. ویکتور برای آنها توضیح داد که دولت در شرایط بد مالی قرارگرفته است و تأمین هزینههای نگهداری برج ایفل عملاً از توان دولت خارج است. بنابراین او از طرف دولت مأموریت دارد که در عین تألم و تأسف، برج ایفل را به فروش برساند و بهترین مشتریان به نظر دولت تجار امین و درستکار فرانسوی هستند و از میان این تجار شش نفر دعوت شده به جلسه مطمئنترین افرادند. ویکتور تأکید کرد به دلیل احتمال مخالفت عمومی، این مسئله تا زمان قطعی شدن معامله مخفی نگه داشته خواهد شد.
فروش برج ایفل در آن سالها زیاد هم دور از ذهن نبود. این برج در سال 1889 و برای نمایشگاه بینالمللی پاریس طراحی و ساخته شده بود و قرار بر این نبود که به صورت دائمی باشد. در سال 1909 برج بهخاطر اینکه با ساختمانهای دیگر شهر همچون کلیساهای دوره گوتیک و طاق نصرت هماهنگی نداشت، به محل دیگری منتقل شده بود و آن زمان وضعیت مناسبی نداشت. چهار روز بعد خریداران پیشنهاد خود را به مأمور دولت ارائه کردند. ویکتور به دنبال بالاترین رقم نبود، او از قبل قربانی خود را انتخاب کرده بود؛ مردی که نامش در کنار ویکتور در تاریخ جاودانه شد! آندره پویسون ( Andre poisson ). در بین آن شش نفر، آندره کمسابقهترین بود و امیدوار بود که با برنده شدن در این مناقصه، یکشبه ره صدساله را طی کند و کلاهبردار باهوش به خوبی متوجه این موضوع شده بود. ویکتور به آندره اطلاع داد که در مناقصه برنده شده است و اسناد جهت امضا و تحویل برج در هتل آماده امضاست. اما همانطور که تاجر عزیز میداند، زندگی مخارج بالایی دارد و او یک کارمند ساده بیش نیست و در این معامله پرسود با اعمال نفوذ خود توانسته است ایشان را برنده کند و... آندره به خوبی منظور ویکتور را فهمید! پس از پرداخت رشوه، اسناد معامله امضا شد و آندره پویسون پس از پرداخت وجه معامله، صاحب برج ایفل شد! فردای آن روز وقتی آندره و کارگرانش به جرم تخریب برج ایفل توسط پلیس بازداشت شدند، ویکتور لوتینگ کیلومترها از پاریس دور شده بود. در حالی که در یک جیبش پول فروش برج بود و در جیب دیگرش رشوه!
2-هان ون میگهرن (Han Van Meegeren)
نقاش و کپیکننده آثار هنری، باهوشترین و زبردستترین جاعل تابلوهای نقاشی، مردی که سر نازیهای آلمانی کلاه گذاشت، مردی که اگر کلاهبردار نمیشد، بیشک یکی از مهمترین نقاشان قرن بیستم بود، در سال 1889 در هلند به دنیا آمد. از کودکی عاشق رنگها بود و در جوانی با تأثیر از نقاشیهای دوره طلایی هلند، تابلوهای زیادی خلق کرد. اما منتقدان، آثار او را بیروح و تقلیدی و تکراری نامیدند و میگهرن سرخورده از این برخورد و برای اثبات تواناییهایش به منتقدان تصمیم گرفت که آثار بزرگان دوره طلایی همچون فرانس هالس ( Frans Hals ) و ورمیه را کپی کند. میگهرن با پشتکار زیاد فرمول رنگهای قدیمی و نحوه ساخت بومهای آن زمان را پیدا کرد. او کار را شروع کرد و آنقدر ماهرانه این کار را انجام داد که تیزبینترین کارشناسان نیز از تشخیص بدلی بودن آثار ناتوان بودند و میگهرن با اطمینان کامل، در نقش یک دلال، تابلوهایش را بهعنوان آثار کشفشده دوره طلایی به مجموعهداران و گالریها فروخت. در همین دوران بود که اروپا درگیر جنگ جهانی دوم شد.
یکی از مشتریان پر و پا قرص او، مارشال گورینگ از سران درجه اول حزب نازی آلمان بود که علاقه فراوانی به آثار نقاشان هلندی داشت و تعداد زیادی از کارهای میگهرن را به مجموعه خود اضافه کرد. اما زمانه بازی دیگری را در سر داشت. آلمانها در جنگ شکست خوردند و میگهرن به جرم فروش میراث فرهنگی هلند به نازیها بازداشت و در دادگاه متهم به خیانت به وطن شد که مجازاتش اعدام بود. میگهرن در دادگاه واقعیت را ابراز کرد، اما هیچکس حرفهایش را باور نکرد. تابلوهای جعلی در دادگاه توسط کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و همگی بر اصل بودن آنها صحه گذاشتند. هیچکس باور نمیکرد کسی بتواند با چنین دقت و ظرافتی این آثار را جعل کند. میگهرن از دادگاه درخواست کرد که وسایل مورد نیازش را در اختیارش بگذارند تا در حضور همه یکی از آثار دوره طلایی جعل کند!
میگهرن از اتهام خیانت تبرئه شد، اما به جرم جعل آثار هنری به زندان محکوم شد و چند سال بعد درگذشت. میگهرن بهعنوان یک کلاهبردار در کار خود موفق بود، اما مشتری اصلی او گورینگ از او زیرکتر بود. اسکناسهایی که گورینگ در ازای تابلوها به میگهرن میداد همگی تقلبی بودند!
3-فرانک ویلیام آباگنیل (Frank William Abagnale)
صاحب کلکسیونی از انواع کلاهبرداریها، قاضی، خلبان، جراح و استاد دانشگاه! و کسی که زندگیاش دستمایه ساخت فیلم «اگه میتونی منو بگیر» شد، در سال 1948 در آمریکا به دنیا آمد. وقتی او 14 ساله بود، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و این ضربه روحی بزرگی برای فرانک بود. دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آنجا بود که فهمید برای امرار معاش چارهای بهجز کلاهبرداری ندارد. پس از مدت کوتاهی او به یکی از حرفهایترین جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پیدا کرد که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چکهای او نبود. فرانک برای آنکه بتواند بدون پرداخت پول بلیت با هواپیما سفر کند، با جعل کارتهای شناسایی و مدرک خلبانی، خود را به عنوان خلبان خط هوایی پانامریکن جا زد و از امتیاز خلبانها برای مسافرت مجانی استفاده کرد. این موضوع لو رفت، اما قبل از آنکه دست پلیس به او برسد، به شهر جورجیا فرار کرد و با هویت جعلی تازهای، به عنوان یک دکتر در یک آپارتمان ساکن شد. از قضا در همسایگی فرانک یک دکتر واقعی زندگی میکرد و به فرانک پیشنهاد داد تا در بیمارستان شهر مشغول به کار شود و فرانک این پیشنهاد را پذیرفت و 11ماه به عنوان متخصص جراحی اطفال در آن بیمارستان به درمان بیماران پرداخت! پس از آن به شهر لوئیزیانا رفت و با جعل مدرک حقوق از دانشگاه هاروارد به عنوان دادستان در دادگاه محلی لوئیزیانا استخدام شد. او پس از چندماه توسط یکی از فارغالتحصیلان واقعی هاروارد شناخته شد، اما قبل از آنکه دستگیر شود، از آنجا به ایالت یوتا گریخت و با جعل مدرک دانشگاه کلمبیا، در دانشگاه بریگام در رشته جامعهشناسی شروع به تدریس کرد!
او سرانجام در سال 1969 در فرانسه دستگیر شد و زمانی که پلیس فرانسه این موضوع را اعلام کرد، 26 کشور خواستار محاکمه او در کشورشان شدند! فرانک به آمریکا منتقل شد و در آنجا به 12 سال زندان محکوم شد، ولی پس از گذراندن پنج سال آزاد شد.
فرانک آباگنیل هماکنون بهعنوان کارشناس خبره جعل اسناد و چک با پلیس آمریکا همکاری میکند و با تأسیس شرکت آباگنیل و شرکا به بانکها نیز مشاوره میدهد!
4-حسین.ک
کلاهبردار وطنی، مردی که کاخ دادگستری را فروخت، حدود 70 سال پیش در شهریار متولد شد. ح.ک مردی بیسواد ولی باهوش بود و بیتردید اگر تحصیلات مناسبی داشت، به یکی از بزرگان ادب و علم کشور بدل میشد. اما او از جوانی به راهی غیر از آن کشیده شد. حسین.ک با کلاهبرداریهای کوچک روزگار میگذراند، اما این کارها برای مردی با هوش او کارهایی کوچک محسوب میشدند. تا اینکه یک روز طعمه بزرگترین کلاهبرداری خود را در جلوی در سفارت انگلیس شکار کرد؛ دو توریست آمریکایی (و طبعاً احمق!) که به دنبال خرید یک هتل در ایران بودند. ح.ک آنها را به دفترش که در خیابان گیشا بود دعوت کرد و در آنجا به آنها پیشنهاد خرید یک ساختمان بزرگ و مجلل را به قیمت بسیار مناسب داد. این ساختمان، کاخ دادگستری بود که در خیابان خیام قرار داشت و هنوز هم به عنوان ساختمان دادگستری از آن استفاده میشود. قرار بازدید از کاخ برای فردای آن روز گذاشته شد و ح.ک همان روز عصر به آنجا رفت و با تطمیع اتاقدار وزیر وقت دادگستری، دفتر کار وزیر را برای مدت یکساعت اجاره کرد. فردای آن روز قبل از آمدن مشتریها، 200 جفت دمپایی پلاستیکی تهیه کرد و جلوی در اتاقهای کاخ که یک ساختمان اداری محسوب میشد و در آن ساعت خالی بود، گذاشت. به اتاق وزیر رفت و منتظر شکارهایش شد. آمریکاییها سروقت آمدند و ح.ک به عنوان صاحب آن عمارت، تمام ساختمان را به آنها نشان داد و وقتی مشتریها درخواست دیدن داخل اتاقها را داشتند، به بهانه بودن مسافران و با نشان دادن دمپاییها، آنها را منصرف میکرد. مشتریان ساختمان را پسندیدند و به پول رایج آن زمان 500 هزار تومان به ح.ک پرداخت کردند و خوشحال از این معامله پرسود، برای تحویل ساختمان 10 روز دیگر مراجعه کردند. اما همانجا بود که فهمیدند چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته است. ح.ک همان روز معامله، به مصر فرار کرد و بعد از چند ماه زندگی در آنجا، به ایران بازگشت. اما در ایران بازداشت و به زندان محکوم شد و چند سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی فوت کرد.
ح.ک یک کلاهبردار ذاتی بود، حتی در زندان! او تلویزیون زندان را به یکی از زندانیان به قیمت 100 تومان فروخت و وقتی آن زندانی بعد از آزادی تلویزیون را زیر بغل زد و میخواست آن را با خود ببرد، فهمیده بود که چه کلاهی بر سرش رفته و مضحکه بقیه شده است!
Firefox محصولی از کمپانی Mozilla مرورگری امن، مطرح، قدرتمند و با امکانات فراوان و سرعت بالاست. این مرورگر محبوب را به خاطر کیفیت و کارایی بالایش هم ردیف سایر مرورگرهای مطرح دنیا مانند Internet Explorer و Opera و شاید بهتر از آنها در بعضی از امکانات می باشد.
بعضی از امکانات این مرورگر قدرتمند عبارتند از:
توانایی باز نمودن تمامی پنجره ها به صورت Tabbed Browsing تحت یک پنجره ی Firefox و توانایی جلوگیری از باز شدن پنجره های تبلیغاتی مزاحم به صورت Pop-up از جمله ویژگی های این مرورگر می باشد. امنیت بالا و جلوگیری از ورود Spyware ها و جاسوس ها به سیستم شما ویژگی برتر این نرم افزار است. مجهر به موتور قدرتمند جستجوی درونی می باشد و همچنین از سرعت بالا در دانلود فایل ها از اینترنت سود می برد، می تواند فایل های دانلود شده رو دسته بندی نموده و خودش در پوشه ا?
عناوین ضمیمه کلیک روزنامه جام جم شماره 177:
- وقتی تلفن ثابت به مرز اشباع می رسد
- بودجه حوزه ICT کفاف بستر سازی مناسب را نمی دهد
- کابل های درد سار ساز
- ترکیب بزرگان اینترنت ( پیشنهاد میلیاردی مایکروسافت برای خرید سهام یاهو )
- سودمند اما غریبه ( ابزارهای Nero به همه چیز آگاهند! )
- در جای خال تیتر مناسب بگذارید
- پشت ویترین تلفن همراه
- آسیا در دستان گوشی های هوشمند
- ترفند یا بهینه سازی
- امنیت تجهیزات شبکه
- قاب عکس خوش سلیقه
- اکشن به سبک کارتون های ژاپنی
- زمان در برابر قیمت
- ساخت درایو مینیاتوری
- و ... دانلود در ادامه مطلب
ولادت با سعادت نوری که جهان روشنایی اش را مدیون اوست وهر آنچه در این خاک به سبزی می در خشد ، امام علی ع ،را به همه شما تبریک می گویم.
ایده ساخت رایانه های DNA
سال 1994 بود. دکتر لئونارد آدلمن، استاد رشته کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیای جنوبی روی تختخواب خود دراز کشیده بود و کتاب بیولوژی ملکولی ژن، نوشته جیمز واتسون را مطالعه میکرد. ناگهان چیزی در ذهنش جرقه زد. کمی بیشتر فکر کرد. بله، سلولهای انسان و رایانهها در پردازش و ذخیره سازی اطلاعات تقریبا یکسان عمل میکنند. رایانهها اطلاعات را در قالب رشتهای از یک و صفر ذخیره میکنند. موجودات زنده نیز اطلاعات را با مولک
کمپانی امنیتی Kaspersky Lab روسیه یکی مطرح ترین و معتبر ترین کمپانی های امنیتی و سازنده انواع ضد ویروس ها، ضد جاسوس ها، بسته های امنیتی اینترنتی و سایر نرم افزار های امنیتی مختص کاربران خانگی و کمپانی های کوچک و بزرگ است که از سال 1997 با تاسیس دفتر مرکزی کمپانی خود در موسکو روسیه آغاز به کار کرد .
شاید در آن دوران هیچ کس توقع آن را نداشت که Kapsersky در کمتر از یک دهه به یکی از محبوبترین و قدرتمندترین ضد ویروس های دنیا مبدل شود و بالاتر از بسیاری از ضد ویروس های مطرح زمان همچون Norton، McAfee، Panda و PC-Cillin و ... قرار گیرد. پس ازعرضه قدرتمند نسخه 5.0 ضد ویروس Kaspersky در سال 2005 که از لحاظ قدرت شناسایی، سرعت جستجو و سرعت بالای به روز رسانی دیتابیس و پشتیبانی بسیار قوی کمپانی سازنده در سطح بسیار بالایی قرار داشت، نگاه تمامی منتقدان نرم افزار دنیا به سوی این کمپانی امنیتی روس آمد . در همان سال