چیه دلم گرفتی
واسه چی داری گریه می کنی
چیه دلم شکستی
واسه کی داری گریه می کنی
چیه دلم غریبی
چی دیدی داری گریه می کنی
می گی گذاشته رفته
اونی که مثل نفس تو بود
می گی دلتو شکسته
اونی که همه ی کس تو بود
می گی دیدی نمونده
پای همه حرفایی که زده بود
دل من می دونم داری دیوونه می شی اما باز بی خیالش
سلام ما را به امام برسانید
دانشگاه بوعلی سینا امروز شاهد حضور 2 کبوتر خونین بالی بود که با آخرین دارایی خود برای دفاع از ولایت و انقلاب به میدان آمده بودند تا بگویند که تمام جن و انس و ملک وظیفه ای جز دفاع از حریم ولایت ندارند.
درست در لحظه ای که در حال تدفین شهدا بودیم و پیکر پاک و مطهرشان را در قبور قرار می دادیم یکی از دلسوختگان با ندائی آسمانی شهید را خطاب قرار داد و داغ دل دوست داران ولایت را تازه کرد و ملتمسانه به استخوان نیمه ی شهید نگریست و گفت : سلام ما را به امام برسانید ...
شهدا آمدند و رفتند اما ...
اما بازهم نتوانستیم از یک فرصت ناب ناب فرهنگی که هزینه اش تا به ابد چشم انتظار ماندن 2 مادر گمنام شهید گمنام بود بهره بریم برای دفاع از حریم ولایت ...
ولایت ماند و شهدا و مشتی انسان بی فکر و بی خاصیت که هیچ عمل و فکر و قولی ندارند جز تکراری طوطی وار ...
شهدا شرمنده ایم که با گذشت 20 سال از جهاد مقدستان هموز هم فقط شرمنده ایم و بس
شهدا شرمنده ایم که لبیک تان را بی پاسخ گذاشتیم در دفاع از حریم ولایت...
شهدا شرمنده ایم اما به ولایت قسمتون میدیم سلام ما را به امام برسانید و بگید از قول ما اماما شرمنده ایم...
هیئت دولت برای بار سوم قدم بر خاک بی مهر و مرده همدان گذاشت ....
همدان که از قدیم الایام به دارالمومنین و از این حرفا معروف بوده تنها چیزی که در خودش ندیده کار و تلاش و همت و صنعت وفرهنگ ..... از این جور چیزا بوده ... بگذریم .
اما دور سوم سفرهای استانی...
در باب سفرهای استانی و دور اول و دوم و سوم .شاید چهارم و پنجو وششم حرفها و نقدها و تائیدات فراوانی وجود داره اما مسئله ای که منجر به نگارش این یادداشت در اوج مشلوغیت حقیر شد تفاوتهایی به وسعت زمین و آسمان در بین سفرهای سوم و اول و دوم بود ....
دور سوم سفر استانی پر بود از بنرهای تبلیغی فراوانی که بزرگتر از پیام خوشامد اسم ادارت و سازمانهای دولتی توش درج شده بود البته شاید شما هم مثل من فراموشتون نشده باشه که احمدی نژاد در روزای اول کاریش اومد و گفت که می خواد با این تشریفاتی که بی حساب از پول مردم هزینه می شه مبارزه کنه و .... اما بازم محمود احمدی نژاد / دشمن تبعیض فساد یکی پس از دیگری موانع رسیدن به الگوی دولت اسلامی - لیبرالی رو طی می کنه و با موتور مشایی و رحیمی به سمت برقراری عدالت به سبک غربی ها حرکت می کنه ....
حالا نمی خوام بگم از داستان 154 اتوبوسی که همه از ملایر با اتوبوس و تن ماهی نظام !!! به استادیوم اومده بودن و متحد الشکل کلاهی زرد که روش نوشته شده بود "ملایر" سرشون گذاشته بودن ....
نمی خوام بگم از درد دل راننده تاکسی که بهش گفته بودن اگه عکس و پرچم نزنی رو ماشینت پدرت و در می یاریم ...
نمی خوام بگم از پرچمی که روی اتوبوسا نصب کرده بودن و روی الله پرچم عکس محمود احمدی نژاد / دشمن تبعیض و فساد رو چسبونده بود ن...
اما می خوام بگم که احمدی نژادی که دور اول و دوم انتخابات سال 84 تو ستادش بودیم و همه به ما می خندیدن که بابا این ریشو که رای نمی یاره خودتون رو علاف کردین .....
احمدی نژادی که به دفاع از حریم ولایت تو فتنه 88 ُ تو ستادش از سخنرانی و شب نامه گرفته تا کتک خوردیم این احمدی نژادی که بوی کثیف ریا و دو رویی و تزویر دور و بریاش از صد فرسنگی هر انسان آزاده ای رو آزار می ده نیست ...
اما جناب رئیس جمهور خودت باش بدون رحیمی و مشایی و هر گرفتاری دنیایی دیگه ای ...
قهوه تلخ
مبارز خط مقدم جبهه جنگ نرم
تذکر :
در باب رسانه و چگونگی کارکرد ان سخن گفتن امری
بسیار تخصصی و نیازمند صرف ساعتها کار کارکشناسی می باشد که این وب نوشت قصد ورود
تخصصی به این مقوله را نداشته و به یاری حق تعالی با بیان مقدمات بحث در سیر پیش
رو به این مبحث حیاتی و جبهه بسیار استاراتژیک در میدان مقابله با جنگ نرم دشمنان
ورود پیدا خواهم کرد.
........................................................
مدتی است که در میان اکثر قریب به اتفاق مردمان
ایرن زمین نام مجموعه ای نمایشی با عنوان قهوه تلخ به کارگردانی کارگردان نام آشنا
و طنز پرداز سیمای کشور مان ، جناب مهران مدیری آوازه ای بسیار یافته و در هر خانه
ای حرفی و حدیثی و ذکری از این مجموعه به گوش می خورد .
بررسی ابعاد فنی این سریال نیز در بین اهل فن و
اهالی هنر نمایش و تلویزون و فیلم هم کم و بیش از داغی و طراوت خاصی برخوردار است
و بحث چرایی عدم پخش این مجموعه از سیمای ملی هم مسبب بیان تحلیل های متنوع و
گوناگون از طیف های مختلف جامعه گردیده است . دعوای مهران مدیری و عزت الله
ضرغامی، قیمت بالای پیشنهادی مهران مدیری و مشکل سیاسی و ... از این دست مطالب و
نظریات اندر باب عدم پخش این مجموعه از سیمای ملی مطرح گردیده و می گردد.
محتوای سریال هم که به جای خود فتح بابی برای
انتقاد منتقدین به شمار رفته و از موسیقی گرفته تا داستان سریال و اهداف پیدا و
پنهان سریال و شخصیت پردازی هدفدار و تخریب و تشویق و ... قس علی هذا
اما آنچه که در این وب نوشت بدان قصد توجه دارم
نگاهی فرا داستانی و حتی فرا محتوایی به سریال قهوه تلخ و پیشرویی و خط شکنی این
سریال در ایجاد و یا به بیان بهتر آشکار نمودن رسانه ای جدید و محبوب در بین
مردمان ماشینی ایرن زمین می باشد ......
.......
بسم الله الرحمن الرحیم / اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
1-در این روزهای پرتلاطم و به تعبیر رهبر حکیم انقلاب "غبار آلود " بسیار و بسیار حرف دیده می شود در محکوم کردن جریان موسوم به فتنه و بسیار دیده می شود تحلیلها و تفصیرهایی از ضرورت ولایت پذیری از دهان و قلم اهل حرف و ....
2- مسئله ای که امروز به نظر بسیار ضروری می باشد و حتی شاید ضروری تر از تبیین جایگاه ولایت در بین امت ولایت مدار !!!! پرداختن به مسئله بصیرت و دشمن شناسی و چگونگی عمار گونه رفتار کردن می باشد به طوری که رهبر فرزانه انقلاب امروز بازهم نقش عمار و نیاز به عماریاسرها و نبود عمار یاسرها در بین خواص را به شدت و بسیار مبین تبیین فرمودند و برای اهل فهم خجالت ماند و خجالت که در بین موج خروشان ملت در حمایت از ولایت نیستند خواصی که به همین دلیل فقدان رهبر معظم انقلاب برای دومین بار و با استفاده از همان جملات و با زبان بی زبانی بیان نمودند نبود عمار یاسرها را و اما کجاست "فکر بینا !!!!! " بخوانید عمار یاسر را اینجا
..........................................................................................................................................
اما چرایی نوشتن مطلب امروز و ....
حاج ستار ابراهیمی از فرماندهان رشید سپاه اسلام و فرمانده گردان دلاور 155 لشگر انصارالحسین همدان ، فرمانده ای دلیر و چهره ای ولایی و ...
امسال خمینی زودتر می آید
دیشب/ سازمان هواشناسی گزارش داد/ «اینک در بهار آزادی» / همه جا آفتابی است/ و «فردا چو بهار آید صدلاله به بار آرد»/ و همه جادههای کشور باز است/ الا جاده انقلاب/ که در آن چند بهمن افتاده به این بزرگی/ از برف رشتهکوه بیبصیرتی / جاده مهآلود است/ و از ماموران پرتلاش اداره راه/ کاری ساخته نیست/ در مسیر شمال به جنوب/ عدهای از رانندهها/ از بس بوق زدند/ کوه ریزش کرد/ در جاده انقلاب/ روی یکی از تابلوها نوشته بود/ یکی بود یکی نبود/ غیر از خدای مهربون/ هیچکی نبود/ جاده لغزنده است/ دشمنان مشغول کارند/ با احتیاط برانید/ سبقت ممنوع/ دیر رسیدن به پست ریاستجمهوری/ بهتر از هرگز نرسیدن به امام است/ حداکثر سرعت مجاز، سرعت حرکت ولیفقیه است/ اگر پشتیبان ولایتفقیه نیستید/ لااقل کمربند دشمن را نبندید/ با دنده لج حرکت نکنید/ با وضو وارد شوید/ این جاده مطهر به خون شهداست/ «قسم به اسم آزادی، به لحظهای که جان دادی»/ «که تا آخرین نفس راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید»/ به دلم افتاده/ امسال امام زودتر میآید/ الان خمینی/ خودش در پاریس است/ و دلش اینجا/ اما اینجا/ عدهای در شمال تهران هستند و دلشان با BBC است/ ...
......... وقتی که کتاب را از قلاف کادو پیچ شده اش بیرون کشیدم با دیدن جلد زیبای کتاب زیبای داستان سیستان رضا امیرخانی به یاد ایام خوش رفاقت با کتابهای آقا رضا امیرخانی و برکاتش افتادم و این شد که برای بار دوم سعادت مطالعه کتاب داستان سیستان نصیبم شد و یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ...
وقتی خوب ریز شدم به لغات و کلماتی که وقتی در قالب یک جمله چه معانیه وصف نشدنی و چه پیامهای نابی رو انتقال می دهند تصمیم گرفتم ک چند خطی برای معرفی کتاب و برداشت خودم از این نوشته رو مرقوم کنن به امید اینکه بصیرت با وجود همه عقد دائمی ببندد........
متن کامل را در ادامه مطلب ببینید...