سلام:
بی مقدمه!
امروز حال و حوصل? هیچ چیز رو ندارم! این عکسی که می بینید، دوقلوهای نازنین کلاس منند، بهتره بگم: بودند! امروز از کلاسم رفتند! یعنی از مدرسه مان رفتند، به انضمام خواهر کوچکترشان!
سه دانش آموزی که هم خیلی با ادب بودن و هم خیلی درسخوان. اصلا شبیه شون رو هیچ جا ندیدم!
مدرسه امروز حال و هوای دیگه ای داشت، نه تنها من، که هم? همکارام هم ناراحت بودن.
اینها نمک کلاس من بودن! در ضمن مغز متفکر اون هم بودن!!!
داخل پرانتز بگم: تو این سه سالی که معلمشان بودم، نتونستم از هم تشخیصشون بدم!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رقیه و رباب عزیز، در هر مدرسه ای که خواهید رفت موفق باشید و در زندگی تان موفق تر!
بعد از چندی غیبت و ارسال چندین ایمل که حاوی درخواست برگشت من به وبلاگ از سوی بچه ها وشخص پدرام بود تصمیم گرفتم دوباره برگردم و بنویسم انشاالله که بتونم به درخواست شما دوستان جواب بدم و مطالب خوبی بنویسم ولی اینو هم بگم با این که نبودم ولی از لحاظ آمار با 23 رای (33?)در رتبه اول نظرات قرار دارم