گرگور مندل کشیشی اتریشی که به عنوان پدر دانش ژنتیک شناخته میشود. گرگور مندل در سال 1865 (میلادی) توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را که حاصل آزمایشاتش روی گیاه نخود فرنگی بود، شناسایی کند. اما متاسفانه از آنجا که در جامعه علمی آن زمان بسیاری از افراد با نفوذ همچنان نظریات داروین و لامارک را صحیح میپنداشتند به دیدگاهها و کشفیات او اهمیت چندانی ندادند و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد. به نظر میرسید، پرونده این دانش رو به بسته شدن است. در سال 1900 میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل، توسط درویس، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.
یوهان مندل ، در ژوئیه سال 1882 در یک خانواده روستایی بدنیا آمد . زادگاه او موراویا بود که در آن موقع جزو مستعمرههای اتریش محسوب میشد . در دهکده هاینزدورف وارد مدرسه ابتدائی شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، برای ادامه تحصیل از هاینزدورف به تروپا ، که از شهرهای مجاور بود ، رفت و وارد مدرسه متوسطه شد . به دلیل فقر مالی و به توصیه یکی از استادانش وارد خانقاه بزرگ آلبرون شد . وی در بیست و یک سالگی زندگی رهبانی پیشه کرد و لقب گریگور گرفت . مندل دوره مطالعات کشیشی را در سال 1847 به پایان رساند و به درجه افتخاری کلیسا نایل آمد . او در 47 سالگی به مقام سرپرستی صومعه رسید . مندل در سال 1884 درگذشت.
پژوهشکده رویان در سال 1370 بهعنوان مرکز جراحی محدود با هدف درمان، پژوهش و آموزش ناباروری افتتاح گردیده و در سال 1377 مجوز مرکز تحقیقات علوم سلولی را از شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دریافت نمود. این پژوهشکده فعالیتهای پژوهشی و آموزشی و نیز درمانی خود را در قالب شش گروه پژوهشی جنین شناسی، ناباروری مردان، ناباروری زنان، ژنتیک تولید مثل، اپیدمیولوژی و بهداشت باروری و نیز سلولهای بنیادی (بنیاختهها) انجام می دهد. این پژوهشکده دارای تعداد 80 نفر عضو هیئت علمی بوده و یک فصلنامه علمی علمی پژوهشی در زمینه علوم سلولی منتشر می نماید.
ژنتیک علم مطالعه انتقال صفات از یک نسل به نسل دیگر است. علم بررسی صفات از یک نسل به نسل دیگر در انسان را ژنتیک انسانی مینامند. شاخهای از ژنتیک انسانی که انتقال یک صفت از نسلی به نسل دیگر را در انسان و در ارتباط با سلامت و بیماری مورد بررسی قرار میدهد ژنتیک پزشکی مینامند.
شاخههای ژنتیک پزشکی عبارتاند از: ژنتیک بالینی، مشاوره ژنتیک، سیتوژنتیک، ژنتیک بیوشیمی، ژنتیک ملکولی، ژنتیک بیماریهای شایع
شاخههای گوناگون ژنتیک پزشکی به نوبه خود ترکیبی از یک علم دیگر با ژنتیک هستند. برای مثال ژنتیک بالینی از ترکیب ژنتیک با پزشکی بالینی به وجود آمدهاست و ژنتیک بیوشیمی از ترکیب بیوشیمی و ژنتیک. ژنتیک ملکولی حاصل ترکیب ژنتیک با بیوشیمی DNA و RNA میباشد و سیتوژنتیک از ترکیب سیتولوژی و ژنتیک به وجود آمدهاست. مشاوره ژنتیک از ترکیب ژنتیک و علم مشاوره غیر مداخله جویانه به وجود آمدهاست.
ژنتیک مدرن توسط کشیش اتریشی گریگور مندل و در قرن نوزدهم میلادی بنیان گذاری شدهاست. ژنتیک انسانی به آهستگی و در طی نیمه اول قرن بیستم و ژنتیک پزشکی از نیمه دوم قرن بیستم و بعد از سقوط اندیشه یوژنیک به سرعت رشد پیدا کرد. این توسعه تاکنون و به سرعت ادامه دارد.
فرض کنید که در یک زندان به علت مظنون بودنتان به یک جرم یا تبهکاری محبوس شده اید و هیچگونه مدرکی دال بر بی گناهی شما وجود ندارد، روزهای سرد وسیاه حبس تا آخر عمر انتظارتات را می کشد تا اینکه با کمک یک آزمون علمی شگرفت انگیز بی گناهی شما ثابت می گردد و ناباورانه آزاد می شوید. این تصور خیالی دقیقا با بخشی از واقعیت زندگی ویلیام توماس از ایالت کنتاکی عجین شده است فردی که در سال 1993 در جریان یک بزهکاری مظنون شناخته شد اما همواره در دادگاه بر بی گناهی خود پافشاری نمود تا اینکه 6 سال بعد بی گناهی وی با آزمون DNA به اثبات رسید. تکنیک انگشت نگاری ژنتیکی، در سال 1985 توسط الک جفری در دانشگاه لاسیستر ابداع شد. او سرگرم مطالعه برروی ژن میوگلوبین بود. پروتئین حاصل از این ژن موجب ذخیره اکسیژن در ماهیچه می شود.جفری در ضمن تحقیق خود در یافت که نواحی از ژن میوگلوبین فاقد اطلاعات لازم برای ساخت میوگلوبین می باشد و نقشی در سنتز پروتئین میوگلوبین ندارد. این نواحی از ژن شامل نواحی غیر عادی از لحاظ بازهای نوکلئوتیدی بود که در آن این بازها، چندین بارپشت سر هم تکرارمی شدند. جفریس این توالیها را ماهوارک نامید او اندیشید که ممکن است این توالیها سر نخی برای دانشمندان ژنتیک باشد تا گره از بعضی معماهای ژنوم بگشایند. او این قطعات حاوی بازهای نوکلئوتیدی تکراری را پس ازجداسازی ازکل ژنوم وارد باکتری نمود و بااستفاده ازتکنیک نشاندار کردن قطعات حاصل از تکثیرو الکتروفورز، الگوهای مختلف باندی را در روی ژل مشاهده کرد. این دانشمند برجسته مشاهده کرد که وجود توالیهای بازی تکراری تنها مختص ژن میوگلوبین نیست بلکه در سایر نقاط DNA ژنومی نیز این توالیها را می توان یافت. عجیبتر اینکه در هر فرد این توالیها منحصر به آن فرد است از والدین به نسبت مساوی به فرزندان منتقل می شود.
بی بی سی: بیماری مشکوکی که موجب مرگ جمعیت زیادی از خفاش ها شده دانشمندان را بر آن داشته تا ده ها هزار خفاش ساکن در شمال شرق امریکا را از محل های اقامت خود به نقاط دیگری کوچ دهند. این خفاش ها به سندرم «بینی سفید» مبتلاشده اند که نمی توان آن را در زمره بیماری ها طبقه بندی کرد.
سوزی ون اوتینگن بیولوژیستی که در استخدام دولت قرار دارد، می گوید: «آیا این بیماری یا بهتر بگویم سندرم شیوع بیشتری خواهد یافت؟ من واقعاً جواب این سوال را نمی دانم زیرا هیچ کس نمی داند که این سندرم در حقیقت چیست.» سوزی وظیفه دارد در جنگل های ماساچوست روی این سندرم تحقیق کرده و جواب و راه حل قانع کننده یی برای مشکل مرگ و میر خفاش ها پیدا کند. تنها چیزی که دانشمندان تاکنون در مورد این بیماری می دانند این است که این سندرم روی بینی و دهان این خفاش ها لکه های کوچک سفیدی باقی می گذارد.خفاش ها که هم اکنون از خواب زمستانی خود بلند شده اند به علت تمام شدن ذخایر چربی بدن شان به شدت در تلاش برای شکار غذا هستند. حقیقت تلخ زندگی خفاش های ساکن در نیو انگلند این است که به علت سرما در این منطقه حشرات زیادی زندگی نمی کنند بنابراین خفاش ها غذای کافی برای خوردن ندارند و خیلی از آنها جان شان را در اثر گرسنگی از دست می دهند. با وجود اینکه دولت فدرال و گروه های مدافع حیوانات سال ها در تلاش برای تغذیه این خفاش ها بوده اند تا از انقراض نسل آنها جلوگیری کنند به نظر می رسد این سندرم تلاش های بی وقفه آنها را نقش بر آب کرده است.
این سندرم باعث شده خفاش ها به جای شب، در روز به پرواز دربیایند و بدون آنکه غذایی شکار کنند تا آخرین قطره توان خود بی هدف در آسمان پرواز کنند. خانم سوزی گفت: «ما شبانه روز در آزمایشگاه های خود مشغول کار روی این سندرم هستیم تا دریابیم علت آشفتگی خفاش ها چیست.» یکی از تئوری هایی که دانشمندان تاکنون مطرح کرده اند این است که شاید این خفاش ها به همان بلایی که بر سر زنبورهای عسل آمده مبتلاشده اند. زنبورهای عسل سال گذشته در اقدامی باورنکردنی از کندوهای خود خارج و برای اولین بار به جای زندگی گروهی هر یک به گوشه یی پراکنده شدند. خانم سوزی گفت: «هیچ بعید نیست که گرم شدن هوای کره زمین یا استفاده از مواد شیمیایی سمی چنین روزگاری برای حیوانات ساخته باشد.»
دیدن عادت های رفتاری غیرطبیعی که خفاش ها و زنبورهای عسل به آن مبتلاشده اند انسان ها را متاثر می کند. یکی از دانشمندانی که مشغول کار روی بیماری خفاش ها است، می گوید: «خفاش هایی که به این سندرم مبتلاهستند، گویی سرشان را در یک کیسه پر از شکر فرو کرده اند.»
دانشمندان دانشگاه نورث وسترن گفتند از آنجا که فیبرهای عصبی آسیب دیده نمی توانند دوباره رشد کنند، جراحتهای نخاعی اغلب به فلجهای دائمی و کاهش حس منجر میشوند.
هرچند فیبرهای عصبی یا آکسونها توانایی رشد مجدد دارند اما دوباره رشد نمی کنند زیرا بافت اسکار ( ? scar?یا نسج سفیدی لیفی که در پایان التیام زخم به خصوص در پوست برجای میماند) که اطراف زخم ایجاد میشود، جلوی رشد آنها را میگیرد.
دانشمندان گفتند، این نانو ژل که در دانشکده پزشکی دانشگاه فاینبرگ ابداع شده است از تشکیل بافت اسکار جلوگیری میکند و فیبرهای سخت شده نخاع را قادر میسازد تا از نو ایجاد شوند و رشد کنند.
این ژل بصورت مایع در نخاع تزریق میشود و در چارچوبی که از فیبرهای جدید عصبی حمایت میکند، سوار میشود.
زمانیکه این ژل به موشها ی مبتلا به جراحت نخاع تزریق شد پس از شش هفته توانایی این حیوانات برای استفاده از پاهای عقبی شان و راه رفتن بطور چشمگیری افزایش یافت .
اما دکتر کسلر تاکید کرد که آنچه روی موشها موثر واقع شده است، الزاما در انسانها نیز موثر نخواهد بود.
به نقل از ایرنا
شاید این روش در آینده راهکاری برای نجات حیوانات خانگی از جمله سگ و گربه که دچار آسیب های نخاعی شده اند باشد.