دانشگاه صنعتی شریف
دانشکده فلسفه علم
نیم سال اول سال تحصیلی 87-1387
فلسفه علم 2 (کارشناسی ارشد)
امیر احسان کرباسی زاده
شاید یکی از مهمترین اهداف فعالیت علمی توضیح و تبیین پدیده های طبیعی است. دانشمندان به دنبال فهم ساز و کارهای جهانی که در آن زنگی می کنیم هستند. اما این کار گویی جز با کشف قوانین حاکم بر هستی ممکن نیست. در این درس سه مساله مهم بررسی می گردد: 1) تبیین علمی 2) قوانین علمی 3) وحدت و تقلیل. پرسشهایی که در این درس با آنها مواجه می شویم از قرار ذیل است:
تبیین علمی چیست ؟ آیا می توان یک مدل از تمام تبیین های موجود در علم ارایه نمود؟ رابطه تبیین با قوانین چیست ؟ آیا قوانین نقش تبیین گری دارند؟ اصلا قوانین چیستند و چه شان هستی شناسانه ای دارند؟ در صورتی که قوانین بنیادی کشف شوند نیازی به علوم دیگر نداریم ؟ وحدت بخشی علوم چیست و رابطه ی آن با تقلیل نظریات چگونه است؟
جلسه اول و دوم:معرفی الگوی استنتاجی قانونی تبیین
Studies in the Logic of Explanation, Karl Hempel, Paul Oppenheim
جلسه سوم و چهارم و پنجم:مشکلات مدل استنتاجی قانونی
For Decades of Scientific Explanation, W. Salmon
Philosophy of Science, Alexander Bird, the Chapter on Explanati
جلسه ششم: مدل وحدت بخشی و مشکلات آن
Four Decades of Scientific Explanation, Chapter 4
Explanation as Unification, Philip Kitcher
جلسه هفتم: مدل کاربرد و مشکلات آن
Pragmatics of Explanation, Van Fraassen
جلسه هشتم: قوانین و تبیین
Arguments, Laws and Explanation, David- Hillel Ruben
جلسه نهم: قوانین- دیدگاه هیومی و انتقادات آن
What is a Law of Nature, D. Armstrong Chapter 1, 2
جلسه دهم: دیدگاه کلیات در باب قوانین
Ibid, Chapter 4 and 5
جلسه یازدهم و دوازدهم: وحدت علم و تقلیل گرایی
Issues in the logic of Reductive Explanations, Ernest Nagel
Unity of Science as a Working Hypothesis, Putnam and Oppenheim
جلسه سیزدهم و چهاردهم: نقد تقلیل گرایی و وحدت علم
How to Be a Good Empiricist-A Plea for Tolerance, Paul Feyerabend
The Disunity of Science as a Working Hypothesis, J. Fodor
فلسفه علم
نوشته سمیر اکاشا
ترجمه:هومن پناهنده
فرهنگ معاصر 1387
1. به تازگی به کتاب فلسفه علم نوشته سمیر اکاشا بر خوردم که توسط آقای هومن پناهنده به فارسی در آمده است. سمیر اکاشا از اساتید نسبتا معروف فلسفه علم است که این اواخر در دانشگاه بریستول و پیش از آن در مدرسه اقتصاد لندن حضور داشت و مقلات و اثار متعددی در زمینه فلسفه علم دارد از جمله مقاله های در زمینه تعین نافص وکتاب او که در آمدی به فلسفه علم است جهت آشنایی با مباحث نو در این حوزه، کتابی ساده و خواندنی است و آقای هومن پناهنده نیز که پیش از این ویراستاری آثار مهمی را انجام داده اند، ترجمه ای روان و خواندنی از این اثر فراهم آورده اند .با این وجود در حین خواندن کتاب نکاتی به ذهنم رسید که احتمالا برای خوانندگان کتاب سودمند خواهد بود.
2. در صفحه 97 از ترجمه چنین عبارتی آمده است:
" پس به عقیده رئالیست ها نظریاتی که در آنها از امور مشاهده ناپذیر سخن گفته می شود، با داده های مشاهدتی ایجاب نمی شوند."
که احتمالا در طبع آن خللی رخ داده است چرا که عبارت درست آن است که به جای رئالیست ها، ضد رئالیست ها می آمد که هم معنای عبارت درست می شد و هم اینکه مطابق متن اصلی(97 p) می بود.
3. آنچنان که در عبارت منقول آمده است مترجم همه جا در مقابل (Underdetermination) از ایجاب ناپذیری استفاده کرده اند که به نظر می رسد چندان مناسب نباشد چرا که از یک سو استفاده مکرر از "تعین ناقص" و یا "عدم تعین" توسط مترجمان و نویسندگان سبب جا افتادن این عبارات شده و از سوی دیگر به نظر می رسد تعین ناقص و یا عدم تعین عباراتی گویا باشند و لذا توسل به عبارات نامانوس چندان موجه نمی نماید.
استفاده از عبارات تعین ناقص و یا عدم تعین را به عنوان نمونه می توانید در آثار زیر ببینید:
میثمی،سایه. معنا و معرفت در فلسفه کواین، نگاه معاصر 1386
نگرشهای نوین در فلسفه،ج2، طه،1383
استرول،اورام، فلسفه تحلیلی در قرن بیستم، فریدون فاطمی، مرکز1383
آقای داریوش آشوری نیز در مقابل (Underdetermination) ،"کم-دادگی" را نهاده اند . پیش از این نیز مترجمی دیگر که ترجمه فصل چهارم این کتاب یعنی رئالیسم و ضد رئالیسم را در مجله ذهن منتشر کرده بود در مقابل (Underdetermination) از "نرسیدن به نصاب تعین" استفاده کرده بود که بازهم به نظر می رسد جایگزین نامناسبی برای"تعین ناقص" باشد.
ضمنا این رای آنگاه پذیرفتنی تر می نماید که توجه کنیم که (determination) را به تعیین و (determine) را به تعیین کردن، معلوم کردن ، معین کردن ترجمه کرده اند.(فرهنگ معاصر هزاره، انتشارات فرهنگ معاصر).با این توضیح که در حالتی که داده ها و یا شواهد نظریه خاص را متعین کند، Underdetermination وقتی رخ می دهد که مثلا داده ها از متعین کردن یک نظریه خاص ناتوانند و یا به گونه ناقص آنرا متعین می کنند.
4. مترجم محترم در مقابل (theory ladenness)، "نظریه مندی" را نهاده اند که بازهم به نطر می رسد که ترجمه ای که پیش از این در متون فلسفه علمی جا افتاده بود یعنی "نظریه بار بودن" و یا "نظریه بار" در مقابل(theory laden) تعابیری گویا و مناسب اند و نیازی به جایگزینی ندارند.
نهایتا بایستی اذعان کرد که جد و جهد مترجم در فراهم آوردن این اثر شایسته تقدیر است خاصه در این آشفته بازار ترجمه و خزان چاپ و نشر که به مدد فرهنگ ناشناسان و کتاب ستیزان بر بساط کتاب و کتابخوانان سایه افکنده است.